۱۳۹۲ مهر ۱۶, سه‌شنبه

تئوری هنر (19)


پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین
  
تئوری هنر بورژوائی واپسین
ادامه

9

·        ساختارگرائی (استروکتورالیسم)  با شیوه نگرش سینکرونی محض به انکار هر متد دیاکرونی ـ تاریخی می پردازد.

·        (نگرش سینکرونی عوامل زبانی را برای دوره معینی اعتبار می بخشد.
·        نگرشی دیاکرونی اما توسعه تاریخی زبان را در نظر می گیرد. مترجم)  

10

·        ساختارگرائی به تحریف تمام عیار دیالک تیک ساختار و فونکسیون می پردازد.

11

·        ساختارگرائی پیوند علی (علت و معلولی) در موزائیک تیپولوژی ها را منحل می کند.  

12

·        ساختارگرائی مقوله سوبژکت را که ثابت تعیین کننده اصلی بنی بشر و پراتیک تاریخ فرمنده (فرم بخشنده به تاریخ) بنی بشر است، بوسیله «آن» غیر انسانی (غیر شخصی) مانی پولیزه گشته ی موسوم به ساختار جایگزین می سازد.     

13


·        فوکو هر تئوری تاریخ را به مثابه «چیزی دوکسولوژیکی» قلمداد می کند.

·        (دوکسولوژی یعنی تسبیح الهی. مترجم)   

14

·        ساختارگرائی ماهیت مثلا هر عمارتی را، فرم اتاق های آن را، تناسب ها و دکوربندی های آنها را توصیف می کند.
·        ولی ساختار آنها را از فونکسیون های شان استخراج نمی کند.

·        (این بدان می ماند که کسی اره را، دندانه های اره را، فواصل داندانه ها را و رنگ اره و دسته اره را توصیف کند، ولی از ساختار آن، فونکسیون های اره را، یعنی چوب بری و یا آهن بری اره را استخراج نکند. مترجم)  

15

·        ساختارگرائی فرم تاریخی نمودین نوین پوزیتیویسم است و بس.

16

·        مارکسیسم ـ لنینیسم اما از وحدت دیالک تیکی ساختار و فونکسیون، یعنی از دیالک تیک ساختار و فونکسیون شروع به حرکت می کند.

17

·        مارکسیسم ـ لنینیسم فونکسیون هر عضو همپیوند هر سیستم را، مثلا هنر را در سیستم فراگیر مربوطه، مثلا در جامعه در نظر می گیرد و در جهت کشف قوانین عینی تأثیر متقابل میان هر دو سیستم (سینکرون و دیاکرون)  تلاش می ورزد تا آنها را تحت تسلط خود در آورد و بدین طریق طبیعت سوبژکتین (سوبژکت واره)   انسان ها را جامه عمل بپوشاند.  

18

·        ساختارگرائی کذائی در تئوری هنر علاوه بر این، فرم نمودین خودنمای جدید چیزپرستی است.

·        مراجعه کنید به  فتیشیسم (بت پرستی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

19

 ماکس بنزه (1910 ـ 1990)
فیلسوف، نویسنده، مؤلف آلمانی
موضوع کار:
تئوری علم
منطق
استه تیک
سمیوتیک

·        ساختارگرائی کذائی خود را واضح تر از همه جا در استه تیک به اصطلاح «انفرماسیون» ماکس بنزه آشکار می سازد.

20

·        استه تیک به اصطلاح «انفرماسیون» هنر را تنها به مثابه «ساختار» واژه ها، ارتعاشات هوا و یا تواتر (فرکانس) نور تجزیه و تحلیل می کند.   

21

·        اما هر مسئله مربوط به ندرت (یکبارگی، یگانگی) تاریخی هر اثر هنری را، فونکسیون هر اثر هنری را و تأثیرات روحی، روانی و اجتماعی آن را دور می اندازد.   

22

·        استه تیک به اصطلاح «انفرماسیون» دگماتیسم مکانیسیستی ـ متافیزیکی تازه ای است که به ریاضیات مزین گشته و از تصور هنجارهای مطلق هنری سخن ها بر لب دارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر