۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (9)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین

 فصل اول
بخش چهارم
محدودیت های فلسفه کلاسیک بورژوائی
ادامه

·       تفکر کلاسیک بورژوائی ـ بلحاظ نتیجه ی روند تاریخی ـ محتوای واقعی هدایت گذار از جامعه فئودالی به جامعه بورژوائی را، یعنی گذار از یک نظام مبتنی بر استثمار به یک نظام مبتنی بر استثمار دیگر را در بطن خود نهان داشت.    

1

·       به همین دلیل، فلسفه کلاسیک بورژوائی  پیشرفت اجتماعی ـ تاریخی را ـ بلحاظ نظری (تئوریکی)  ـ تنها به مثابه کل تقسیم ناپذیر تلقی می کرد و نه به مثابه روند اجتماعی ـ تاریخی واقعی.  

2

·       بورژوازی آغازین به دلیل شرایط طبقاتی خود همواره فقط نسبت به یک سو مترقی بود:

الف
·       نسبت به فئودالیسم
ب
·       نسبت به نهادهای فئودالی  
ت
·       نسبت به ایدئولوژی فئودالی  

3

·       به همین دلیل منطقی بود که ایدئولوگ های بورژوائی پس از تشکیل نظام اجتماعی سرمایه داری دعاوی فلسفه کلاسیک بورژوائی را و کلیه مطالبات منتج از آن را رفته رفته کنار گذارند و در بهترین حالت، عباراتی از آن را به نیت عوامفریبی بر زبان رانند و حداقل در حق همه کس و هر کس معتبر ندانند.

4

·       موضوع شناخت عقلائی طبیعت و تاریخ از این رو به ایدئولوژی طبقه اجتماعی ئی منتقل می شود که به مثابه ضد بورژوازی وارد صحنه شده است تا جامعه ای آزاد از سرکوب و استثمار و ستم تشکیل دهد:
·       یعنی به جهان بینی علمی طبقه کارگر منتقل می شود.

5

·       اما همانطور که ذکرش رفت، روند تشکیل، پیدایش و شکوفائی و رونق فلسفه کلاسیک بورژوائی فی نفسه ترقی نامحدودی بوده است.
6

·       روند تشکیل، پیدایش و شکوفائی و رونق فلسفه کلاسیک بورژوائی   بیانگر مبارزات پیشرفته ترین طبقه دوران، یعنی بورژوازی در راه انحلال جامعه کهنه ی فئودالی ـ روحانی بوده  که سرانجام به تشکیل جامعه نوین بورژوائی منتهی شده است.

7

·       تا زمانی که جامعه هنوز استقرار نیافته بود، بورژوازی «در قله تراژدی تاریخی بزرگ» قرار داشت و ایدئولوژی آن، یعنی فلسفه کلاسیک بورژوائی در کانون تاریخ روان بود.   

8

·       پس از استقرار جامعه بورژوائی، با شروع شکوفائی بی سد و بند و مانع آن، فلسفه کلاسیک بورژوائی که به مثابه فلسفه کلاسیک «سودای پا فراتر نهادن از مرزهای خود را داشت و لبریز از احساسات و شور و شوق بود، اندک اندک به خود می آید.»
·       (و مستی از سرش می پرد. مترجم)  
·       (مارکس و انگلس، «خانواده مقدس»، کلیات مارکس و انگلس، جلد 2، ص 157، 1957)
   
9

·       فلسفه کلاسیک بورژوائی در این جریان در هیئت فلسفه بورژوائی واپسین به حاشیه تاریخ پرت می شود.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر