۱۳۹۲ تیر ۳۱, دوشنبه

سیری در حماسه داد (53)


اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه
 راه توده  
تحلیلی از شین میم شین

6 
انتخاب شاهان
   
·       انتخاب شاهان در شاهنامه بر دو گونه است:

الف
·       آزمایش زندگی یا انتخاب طبیعی

ب
·        انتخاب مستقیم در انجمن بزرگان.

·       آزمایش زندگی یا انتخاب طبیعی همان است که ما در صفحات پیش اشاره ای به آن کرده ایم.
·       منظور این است که زمامدار، قبل از رسیدن به شاهی سزاواری خود را به ثبوت رسانده باشد.
·       بویژه این که سال ها گمنام مانده باشد و در شرایط سخت زندگی کرده باشد تا اگر اخگری از شایستگی در اوهست، در این شرایط بروز کند و گرنه در هاله دروغینی از افتخار و بزرگی که درباریان برای کودکان خود می سازند، هر ولیعهدی از کودکی «نابغه» و «رهبر خردمند» است.

1

·       فردوسی به آزمایش اهمیت فراوان می دهد و می گوید:

جوان گرچه دانـا بود با گــهر
ابـی آزمایــــش نگیـرد هـنــر
بد و نیک هـر گونه باید کشـید
ز هر تلخ و شوری بباید چشید

2

·       زمانی که کاوس به رغم پهلوانان، قصد مازندران می کند، آنان می گویند:

همی گنج بی رنج بگزایدش

3

·       و زال وقتی نظر بزرگان را می شنود، کاوس را سرزنش می کند:

چو بشـنید دسـتان بپیچید سخت
تنش گشت لرزان بسان درخـت
همی گفت:
«کاوس خود کامه مرد
نه گـرم آزموده ز گـیتی، نه سـرد»

4

·       شاهان ستوده فردوسی گرم و سرد آزموده اند.
·       فریدون، منوچهر، کیخسرو، حتی هوشنگ و اردشیرو کسری از راه انتخاب طبیعی و گاه از طریق ترکیب انتخاب طبیعی با گزینش مستقیم، بر سر کار می آیند.

5

·       هوشنگ ابتدا ولیعهد نیست.
·       او فرزند سیامک است که سیامک ولیعهد است.
·       سیامک در جنگ کشته می شود.
·       هوشنگ نیرو گرد می آورد.
·       به جنگ دیوان می رود.
·       پیروز بر می گردد و سزاوار شاهی شناخته می شود.

6

·       منوچهر هم ابتدا ولیعهد نیست.
·       او پسر ایرج است که ولیعهد بود و کشته شده است.
·       منوچهر وقتی به شاهی می رسد که سزاواری خود را در جنگ با سلم و تور ثابت کرده است.
·        قضیه از این قرار است.

7

·       فریدون از میان سه پسر خود، کهتر را که ایرج نام داشته به شاهی ایران برگزیده و به این ترتیب اصل انتقال ساده شاهی به پسر بزرگتر را شکسته بود.
·       از همین جا عصیان دو پسر دیگر- سلم و تور- و جنگ های طولانی ایران و روم و ایران و توران آغاز شده بود.

8

·       تقسیم ملک فریدون میان سه پسر نقطه گرهی و به یک معنا آغازگاه داستان های تاریخی ایران است.

9

·       فردوسی، طبری و ثعالبی ـ سه گرد آورنده داستان های کهن ـ نسبت به این واقعه مهم سه نظر متفاوت دارند.
·       طبری که راوی بیطرفی است، دو روایت می آورد:

الف

·       یکی این که فریدون میان پسرانش قرعه می کشد:
·       فریدون نام کشورها را «برتیرها نوشت و بگفت تا هر یک تیری برگیرند.»
·       بنابرین، اختلاف از سرنوشت است.
ب

·       روایت دیگر این که «جای آباد را به ایرج داد...
·       او را بیش از همه دوست می داشت»
·       و لذا مایه اختلاف، برخورد عاطفی فریدون است.

10

·       ترجیح ایرج برسلم و تور از جانب فریدون، که در حالت عادی اهمیت چندانی ندارد، در زمان تدوین شاهنامه فردوسی اهمیت ویژه ای داشت.
11

·       زیرا در آن زمان سبکتکین غزنوی نیز کاری نظیر فریدون کرده و پسر کهتر خود ـ اسمعیل ـ را به پسران بزرگتر ترجیح داده و وصیت کرده بود که پس از او اسمعیل را به شاهی بردارند.
·       سلطان محمود که پسر ارشد سبکتکین بود، این وصیت را نپذیرفت.
·       اعلام کرد که شاهی حق پسر ارشد است.
·       به جنگ اسمعیل رفت.
·       او را برانداخت و خود به شاهی نشست.
·       این نظر که سلطنت حق پسر ارشد است، نظر غالب در دربار سلطان محمود شد.

12

·       در چنین محیطی فردوسی از ایرج دفاع می کند.
·       او هیچ یک از دو روایت طبری را که امر حکومت را موکول به عاطفه - هوا- و یا تصادف کرده، نمی پذیرد.
·       با نظر دربار سلطان محمود هم که زمان حکومت باید مثل ارث پدری به پسر ارشد برسد، موافق نیست.

13

·       می گوید کار فریدون از روی عقل و پس از مشورت با انجمن بخردان بوده و ایرج شایستگی داشته است.
·       بنا بر شاهنامه در تقسیم ملک چون نوبت به ایرج رسید:

از ایشان چو نوبـت به ایـرج رسـید
مر او را پـدر، شـــاه ایـــران گـزیــد

هـم ایــران و هم دشــت نیـزه وران
هـم آن تخـت شـــاهی و تاج سـران

بـدو داد کاو را ســــــزا بـود تــاج
همان کرسی و مهر و آن تخت عاج

بـه ایـرج نگـه کــرد یکــسر ســـپاه
کـه او بــد ســــزاوار تـخـت و کلاه

بـی آرام شــان شـــد دل از مـهـر او
دل از مهر و دیــده پــر از چهــر او

ســپاه پــراکنـده شـــد جفـت جـفـت
همــه نـام ایــرج بـد انــدر نهـفــت

14
·       سلم و تور از وضع سپاه نگرانند:

بـه تـور از میـان سخـن ســلم گـفـت
که یک یک سپاه از چه گشتند جفت
...
سپــاه دو کشــور چو کـردم نـگاه
از این پس جز او را نخوانند شاه

15

·       سلم و تور به پدر اعتراض دارند که رسم شکسته و بنا بر میل و هوس (هوا) کشور تقسیم کرده و ایران به پسر کوچکتر داده است. 

·       فریدون در پاسخ می گوید:

«به تخت و کلاه و به ناهید و ماه
که مـن بد نکردم شــما را نـگاه

یکی انـجمن کـردم از بـخـردان
ســتاره شــناسان و هـم مـوبدان

بسی روزگاران شده است اندر این
نکردیـم بـر باد بخشـش زمـیـن
....

همـه ترس یـزدان بد انـدر میـان
همه راســتی خواســتم در جهان»

16

·       ثعالبی، که باید شاهنامه فردوسی را طبق دستور سپهسالار سلطان محمود، موافق میل سلطان محمود دست کاری کند، از حق انتقال سلطنت از پدر به پسر بزرگتر، دفاع می کند و می گوید که فریدون اشتباه کرده است:

«دست به عملی غیر عادی برای شاهان زد و از روی هوا رفتار کرد و نه از روی عقل.
پسر کوچکتر را بر پسران بزرگتر برتر شمرد و ثمره تلخ آن را چشید و شاهد پیامدهای شوم خطایش شد.»

17

·       به این ترتیب ایرج فردوسی با ایرج طبری و ثعالبی یکی نیست و سیمای پسر او منوچهر هم که به شاهی می نشیند و دادگر است، در سه اثرعینا یکی نیست.

18

·       در شاهنامه، منوچهر فرزند ایرج از یک کنیزک است.
·       او در زمانی که هنوز نیایش فریدون، شاه است، به جنگ سلم و تور می رود.
·       بر آنان پیروز می شود.
·       ستایش سپاه و بزرگان را بر می انگیزد و سزاواری خود را به شاهی در عمل به اثبات می رساند.
·       به شاهی نشستن منوچهر انتخاب طبیعی است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر