۱۳۹۲ خرداد ۱۸, شنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (22)


 
گفتگوی احسان طبری و صادق هدایت
تحلیلی از شین میم شین
  
روشنفکر مايوس
خوشبختي!
اين هم يکي از کلمات معمائي است که در پشت سر خود هيچ معناي جدي ندارد.
من گاه خوشبختي را در عدم اساس و عدم حرکت، در رخوت مطلق و در نشئه‌ هاي سنگين و کرخت کننده جستجو مي‌کنم.


·       اين ديگر عجيب و وحشت آور است.

1

·       بيائيم اين فلسفه شما را که توصيه منطقي استعمال مواد مخدر است، عمومي کنيم.

2

·       دنيائي خواهيم داشت مملو از موجوداتي که به حالت رخوت يا به گفته شما به حالت جنيني فرو رفته اند.

3

·       آن وقت حتي کساني که وسایل ادامه اين نشئه را فراهم کنند، وجود نخواهند داشت و نشئه شما نيمه کاره خواهد ماند.

4

·       من خوشبختي را نه در بي فهمي و بي حرکتي، بلکه در تکاپوي شديد فهم و جنبش قوي جستجو مي‌ کنم.

5

·       شما نشاط کار، نشاط خلاقيت، نشاط ايجاد و پيشرفت را فراموش مي ‌کنيد.

6

·       شما براي انحطاط، فلسفه اي درست کرده ايد و اين کار از آن انحطاط زشت تر است.

7

·       روشنفکري شما به جاي آنکه راهنماي شما و ديگران باشد، طلسم سرگشتگي شما و ديگران شده است.

8

·       شما بايد فکر کنيد وايجاد نمائيد و بجنبيد و مبارزه کنيد.

روشنفکر مايوس
مبارزه!
مبارزه براي چه؟

·        آهنگ کلام شما بکلي عوض شده.

1

·       حالا وقتي فکر مي کنم، مي ‌بينم تناقضي در گفتار شما ست که بايد آشکارش کنم.

2

·       در ابتداي صحبت خود مي‌ گفتيد که چرا ما در مبارزه محکم نرفتيم و شکست خورديم؟

3
·       چرا پيگير و لجوج نبوديم؟

4

·       حالا نه فقط مبارزه، نه فقط زندگي، بلکه تمام فعاليت بشري را مسخره مي ‌کنيد.

5

·       ما بر سر گورهاي خود ناچار بايد بکوشيم تا از مفهوم حيات به آن بهترين نحوش استفاده کنيم .

6
·       اين يک چيز ناگزير است.

7

·       ما موجودات زنده هستيم، زندگي در برابر ما ست.

8
·       زندگي بر گردن ما ست.

9
·       بايد براي آن فکري بکنيم.

10
·       بايد براي روبرو شدن با زندگي مجهز باشيم.

11

·       افراد بشر در نزاع خود دسته بندي شده اند، افکار نزاعي و مبارزه اي پيدا کرده اند.

12

·       يک نوع از اين افکار متعلق به آن دسته وسيع و بزرگي است که وسایل زندگي را تهيه مي‌ کند، انواع ديگر آن متعلق به اشکال مختلفه اي از طفيلي‌ ها ست که اين وسایل زندگي را غصب کرده اند.

13

·        بالاخره از ميان اين دو دسته بايد يکي را انتخاب کرد.

14

·       شما در ابتداي صحبت خود مطالبي گفتيد که فراموش نکرده ام.

15

·       شما نتايج ناکامي ما را زياد به رخ ما کشيديد، ولي نخواستيد از فوائد کار و مبارزه ما چيزي بگویيد.

16

·       اگر شما راه ديگري داريد که به نتايج درستي برسد، غير از آن طرق ماليخوليائي که نه چاره و نه مسکن درد است، بلکه آن را شديدترمي کند، بيایيد از آن راه برويم.

17
·       ولي من غير از اين راهي نمي شناسم.

18

·       ما، يکبار زمين خورديم، لباس ما دريده و دست و پاي ما شکسته شد.

19

·       دشمنان به ما خنديدند و دوستان از پيروزي ما نوميد شدند.

20
·       ولي ناقوس ختم زمانه را نزده اند.

21

·       ما وقت داريم که دو باره برخيزيم و اميدواريم که دو باره نيرومند شويم و شما که در صف دوستان مبارزه، ما را تماشا و تشويق مي ‌کرديد، امروز هيچ وظيفه اي نداريد جز آنکه بگوئيد:
·       «در اثر خطاي خودتان زمين خورديد، ولي تا دير نشده برخيزيد و براي مبارزه تازه اي آماده شويد.»

ادامه دارد.

ما اگر بخت یار باشد، این گفتگو را مورد تأمل قرار خواهیم داد.
چه بهتر که دوستان هم در این زمینه بیاندیشند و اندیشه های خود را برای خود نگه ندارند.
تا بلکه تحلیل ما همه جانبه تر گردد.
شین میم شین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر