۱۳۹۲ خرداد ۱۵, چهارشنبه

سیری در جهان بینی احسان طبری (21)


گفتگوی احسان طبری و صادق هدایت
تحلیلی از شین میم شین
  
روشنفکر مايوس
من از اين لغت انسان شما چيزي نمي فهمم.
هيچ فکر نمي کنم که انسان حالت ترقي يافته حيوان باشد.
من بکلي اين تئوري را عليرغم تمام قوانين تحول و تکامل زير و رو مي ‌کنم.
انسان نوع تنزل يافته حيوان است.
شما نگاه کنيد در دنياي حيوانات زندگي بصورت يک نظام مرتب اداره مي ‌شود.
در خانواده ميمون‌ ها، در گله آهوها، در لانه مورچه ‌ها، در کندوي زنبورها از اين قبيل رسوائي‌ها وجود ندارد.
انسان به عنوان يک موجود زنده بسيار احمق تر، مبتلاتر، توسري خورده تر، گيج و گول تر از پست ترين حيوانات است.
اين تکامل نبود تنزل بود.


احسان طبری

1

·        شما حقيقتي را پيدا کرده ايد، ولي آن را وارونه تعبير مي کنيد.

2

·       درست است که دنياي حيوانات را غرايز حيواني بطور منظم اداره مي ‌کرد و درست است که در دنيای انسان که نقش غريزه کم شده و ملکه دماغي نيرومند تري که تازه در حال نشو و نما بوده، به نام عقل بروز کرده، آن نظام گذشته بهم خورده، ولي از آن اينطور نبايد نتيجه گرفت که بدبختي بشر نتيجه ی عقل او ست و عقل نتيجه تنزل غريزه است.

3

·       حاجت ‌هاي زندگي بشري بمراتب وسيع تر و بغرنج تر و پيچيده تر از حيوان است.

4

·       آنچه حيوان را دلخوش مي‌کند، براي هر بشري ممکن است بدست بيايد، ولي او از اين مرحله جلوتر رفته است.

5

·       تصور نمي کنم اگر امروز به ما پيشنهاد کنند با تمام شرايط مادي زندگي يک حيوان، مشغول امرار معاش شويم، به ما خوش بگذرد و خودمان را خوشبخت حس کنيم.

6

·       محصولات عقل به مراتب عالي تر از محصولات غريزه است.

7

·       البته تا يک عقل رشد يافته اجتماعي بر همه چيز حکومت کند، مدتي تلاش لازم است.

8

·       اين تلاش ناگزير، در وراي تمايلات من و ما انجام خواهد گرفت.

9

·       هرچه شما به بشريت لعنت کنيد و کيش پرستش تمدن حيواني را رواج دهيد، بشريت فضائل خود را بوجود خواهد آورد و جنت ماواي خود را درست خواهد کرد.

10

·       بدبختي بشر امروزي ناشي از آن است که هنوز عقل واقع بين و درستي را که براي حمايت از تمام مزاياي حياتي او مجهز باشد، بر خود حاکم نساخته است.

11

·       متناسب با هرج و مرج در اقتصاد، يک نوع هرج و مرج در عقل‌ ها، در فکرها حکمفرما ست.

12

·       بشر در حالت تهيه دنياي مخصوص خود است.

13

·       تا آنکه بر روي اين مرداب‌هاي سرد قطبي، اين قصر بزرگ ساخته شود، کسان زيادی بايد زير تازيانه بادهاي گزنده و در داخل آب هاي متعفن و منجمد خفه شوند.

14
·       صحنه حزن انگيز اينجا ست.
·       ولي نمي توان از وحشت کار و کوشش به سرنوشت تلخ تسليم شد.

15
·       نمي شود گفت:
·       «چون براي ساختن خانه اين کار لازم است، من در اين وادي مخوف به زندگي خود ادامه مي ‌دهم.»

16

·        چنين گفتنی ناشي از تنبلي و تسليم در مقابل بدبختي است.

17
·       چنين گفتنی ناشي از جمود روح است.

18

·       خوشبختي را بايد در عين سختي‌ ها بوجود آورد.

ادامه دارد

ما اگر بخت یار باشد، این گفتگو را مورد تأمل قرار خواهیم داد.
چه بهتر که دوستان هم در این زمینه بیاندیشند و اندیشه های خود را برای خود نگه ندارند.
تا بلکه تحلیل ما همه جانبه تر گردد.
شین میم شین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر