۱۳۹۲ خرداد ۱۶, پنجشنبه

سیری در جهان بینی به آذین (10)


7 سال پس از خاموشی به آذین
به قلم رضا نافعی
سرچشمه:
صفحه فیس بوک رضا نافعی
تحلیلی از شین میم شین 
  
به آذین
«دریا .
دریای زنده ی پر خشم و خروش.
دریای رام  و آرام .
پنهانکار، پر فریب، مهربان، نوازشگرِ هوسناک.
آلودۀ پاک، خاموشِ با یک جهان آوا.
گستردگی و ژرفا .
انبوه تنها و هستِ پایا .
بخشنده ی بی حساب.
ستاننده بیرحم،  با خود درافتاده. 
در خود پوینده و به خود رسیده.
از همه گسیخته و همه را پذیرنده .
دریا و همان دریا.»

با خود در افتاده. 

·       منظور به آذین از مفهوم «با خود در افتاده» چیست؟

·       شاید منظور ایشان نوعی خودستیزی دریا ست، تا بتوانند به ترفند سوسیالیزاسیون پدیده های طبیعی، خودستیزی اهل طریقت و عرفان را توجیه تئوریکی (نظری) کنند.

1

·       خودستیزی دریا ـ در هر صورت ـ حاکی از تضادمندی درونی دریا ست.
·       خودستیزی دریا دال بر دیالک تیکیت ماهوی دریا ست.
·       نشانه بارز و آشکار جولانگاه همبائی و ستیز، وحدت و تضاد اقطاب دیالک تیکی بودن دریا ست.

2

·       به آذین اما احتمالا بطور ناخودآگاه، با همین مفهوم «با خود در افتاده»، شالوده نظری پانته ئیستی عرفان را زیر علامت سؤال بزرگی قرار می دهد.
·       پانته ئیسم و عرفان منکر تضادمندی چیزها، پدیده ها و سیستم های هستی است.
·       درقاموس پانته ئیسم وحدت یکه تاز بلامنازع میدان است و از خودستیزی، خودجنبی، به قول به آذین از «با خود در افتادگی» کمترین اثری در بین نیست.

3

·       کسی که با حقیقت عینی در افتد، به همین روز می افتد که خود مولانا و به آذین افتاده است:
·       به قصد توضیح عرفان و وحدت وجود، تیشه بر ریشه یکسونگری متافیزیکی آن فرود می آورد و دیالک تیکیت هستی را به اعتراف زانو می زند.

 در خود پوینده و به خود رسیده.

·       به آذین با این مفهوم یکی دیگر از خصایل دیالک تیکی دریا را بر زبان می رانند:

1

·       دیالک تیک رونده و رسنده بودن همزمان دریا را.

2
·       دیالک تیک مبدأ و مقصد بودن دریا را.

3
·       به زبان احسان طبری، اصل خود جنبی دریا را.

4
·       مطلقیت اصل حرکت بطور کلی را.
5
 
·       دیالک تیک حرکت و سکون و به عبارت دیگر، دیالک تیک مطلق و نسبی بودن دریا را.

·       مراجعه کنید به دیالک تیک حرکت و سکون، دیالک تیک مطلق و نسبی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6

·       این بدان معنی است که دریا در خویشتن خویش، در پویش و جنبش مدام است.

7

·       آنچه به آذین راجع به دریا بر زبان می رانند، در مورد ماده (واقعیت عینی) بطور کلی مصداق بی چون و چرا دارد:
·       ماده فی نفسه دیالک تیک آغاز و انجام است.
·       بی آغاز و بی پایان است.
·       ازلی و ابدی است.
·       خلق ناپذیر و فناناپذیر است.

 از همه گسیخته و همه را پذیرنده

·       به آذین با این مفهوم ـ به قصد اثبات خارق العادگی مثنوی مولوی و عرفان بطور کلی ـ بی آنکه احتمالا خود متوجه شوند، تیشه بر ریشه پانته ئیسم فرود می آورند و یکی دیگر از شناخت افزارهای دیالک تیکی معروف را بسط و تعمیم می دهد:

1

·       به آذین دیالک تیک پیوست و گسست (تداوم و شکست، استمرار و انقطاع) را به شکل دیالک تیک همه را پذیرنده و از همه گسیخته بسط و تعمیم می دهد.

·       مراجعه کنید به دیالک تیک پیوست و گسست در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2

·       در همین دیالک تیک پیوست و گسست، قانون دیالک تیک ماتریالیستی معروف به نفی نفی و یا نفی در نفی تبیین می یابد.

·       مراجعه کنید به تئوری توسعه، قوانین دیالک تیک ماتریالیستی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری


دریا و همان دریا

·       آری، دریا، ولی نه همان دریا!
·       دریا و بظاهر همان دریا!

 چرند «همیشه همانی» در چراگاه فلسفه امپریالیسم

·       احمد شاملو هم مرتب از «همیشه همانی» جامعه و مردم دم می زند و فکر می کند که به کشف بسیار مهمی نایل آمده است.

·       «همیشه همانی» کذائی اما فقط در اذهان مه آلود و کرخت و لخت خردستیزان وجود دارد.

·       جهان و هر چه در آن است، از ذره  تا کهکشان در شدن مدام است.

·       چیزی همیشه همان نمی ماند و نمی تواند هم همیشه، همان بماند، که بوده است.

·       دلیل یاوه وارگی همیشه همانی چیزها در تضادمندی درونی آنها ست.
·       در وحدت و ستیز اقطاب دیالک تیکی آنها ست.
·       در دیالک تیک پیوند و تضاد بودن آنها ست.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر