۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۲, یکشنبه

سیری در جهان بینی صمد بهرنگی (4)

  سیری شتابزده در اولدوز و كلاغ ها

میم دال

·       می خواهم، نکته ای را در مورد نقطه نظرات اولدوز متذکر شوم.

شرط اول
اولش اين كه قصه ي مرا فقط براي بچه ها بنويسد، چون آدم هاي بزرگ حواس شان آنقدر پرت است كه قصه ي مرا نمي فهمند و لذت نمي برند.

·       این نقطه نظر از زاویه دید اولدوز مطرح می شود.
·       صمد می تواند با آن موافق باشد و یا نباشد.
·       ظاهر امر بر موافق بودن او از این نقطه نظر دلالت دارد و شما هم بدرستی اشاره کرده اید.
·       اما مسئله حواس پرتی بزرگترها حاوی نشانی از دنیای متفاوت کودکان و بزرگسالان است.
·       این مسئله در فیلم ها و داستان های زیادی مورد بررسی قرار گرفته است.
·       از جمله در صحنه ای از فیلم خانه دوست کجاست که بزرگتر ها در حال معامله اند و کودکی سؤال کننده را که در گیر مشکل پیدا کردن آدرس دوست خود می باشد، اصلا نمی بینند.
·       این عدم آشنایی با دنیای کودکان با مشکلات خاص خودش چند بار در فیلم یاد شده، زیر ذره بین برده می شود.

·       بنا بر این اولدوز حق دارد با توجه به عدم آشنایی بزرگترها با دنیای کودکان چنین بیاندیشد.
·       صمد بهرنگ هم با توجه به آشنایی اش با دنیای کودکان حق دارد با چنین دیدگاهی موافق باشد.
·       اگرچه متن بوی ادبیات چریکی را به همراه دارد و خیلی مستقیم و کمی نا تراشیده موضوع را مطرح می کند. 
·       با مهر

شین میم شین

·       خیلی ممنون از زحمت خواندان برداشت ما و نقد آن.

·       اجازه بدهید برای پرهیز از خروج از موضوع نظرات شما را تجزیه و تحلیل کنیم:

1
این نقطه نظر از زاویه دید اولدوز مطرح می شود.
صمد می تواند با آن موافق باشد و یا نباشد.

·       حق اصولا با شما ست:
·       نویسنده قصه می تواند با نظر کاراکتری از کاراکترهای قصه موافق باشد و یا نباشد.
·       ولی باید توجه داشت که قصه هنوز شروع نشده.
·       ما در این بخش تحلیل، نه با خود قصه، بلکه با مقدمه ای بر قصه اولدوز و کلاغ ها سر و کار داریم.
·       صمد گربه را دم حجله ترور و عملا خواننده را خلع سلاح می کند.
·       اولدوز نه صحنه گردان ماجرا، بلکه آلت دستی برای او ست تا نظرات مخرب خود را از زبان دخترک معصومی به خورد خواننده دهد.
·       صمد ـ به جرئت می توان گفت ـ که این «قصه های کودکان» را نه برای کودکان واقعا موجود، بلکه برای بزرگسالان کودک واره و عاجز از تفکر مفهومی می نویسد و منتشر می کند.
·       تحلیل قصه های او نیز به همین دلیل بسیار دشوار خواهد بود.
·       آدم نمی داند آنها را به عنوان قصه کودکان مورد تأمل قرار دهد و یا به عنوان قصه کودکان برای بزرگسان عاجز از خوداندیشی!
·       نوشته های «استراتژیکی ـ تاکتیکی» اشرف دهقانی نیز ماهیتا فرقی با قصه های بهرنگ ندارند.
·       تنها فرق فی مابین این است که اشرف نه برای کودکان، بلکه برای بزرگسالان کودک واره واقعا موجود می نویسد.

2
ظاهر امر بر موافق بودن او از این نقطه نظر دلالت دارد و شما هم بدرستی اشاره کرده اید.

·       نه ظاهرا، بلکه واقعا چنین است:
·       این نه موضع فکری اولدوز بیچاره، بلکه موضع فکری خود بهرنگ است و به هنگام تحلیل «قصه های» او خواهیم دید.

3
اما مسئله حواس پرتی بزرگترها حاوی نشانی از دنیای متفاوت کودکان و بزرگسالان است.

·       یکی از خطرات گمراهی بی توجهی به دیالک تیک استثناء و قاعده است که خود شما در جائی دیگر بدرستی مورد تأکید داده اید.
·       بزرگسالان به اصطلاح «حواس پرت»، نان روزانه خود و خانواده خود را از کام اژدهای مهیبی بیرون می کشند.
·       سیر کردن شکم خود و کودکان خود در جامعه طبقاتی کار آسانی نیست و بزرگسالان برای این مهم، از جهنم تحقیر و توهین و تخریب جسمی و روحی می گذرند.
·       یک سر و هزار سودا دارند.
·       خود شما به احتمال قوی بهتر از ما می دانید.
·       بزرگسالان اصولا و قاعدتا نمی توانند حواس پرت باشند.
·       کمترین غفلتی همان و خرد شدن در منگنه جامعه طبقاتی همان!  
·       حواس پرتی بزرگسالان روی هم رفته پدیده ای استثنائی است که در پی خستگی جسمی و روحی بروز می کند.
·       حواس پرتی کودکان اما امری قانونمند است.
·       روح کودک هنوز به زره تجربه و دانش زیست مجهز نگشته است.
·       از این رو، بر خلاف ادعای بهرنگ، حواس پرتی کودکان قاعده است و نه بزرگسالان.

4
این مسئله در فیلم ها و داستان های زیادی مورد بررسی قرار گرفته است.

·       حق با شما ست.
·       این یاوه را صمد ـ بی تردید ـ از قصه سنت اگزوپری موسوم به «شازده کوچولو» به عاریه گرفته است.
·       قصه شازده کوچولو یکی از تکخال های سرشته به نیرنگ و عوامفریبی امپریالیسم است که با تیراژ غول آسائی و در فرم های مختلفی (کتاب، کاست، سی دی، فیلم، تئاتر، کارتن و غیره) در مقیاس جهانی  وسیعا معرفی، تبلیغ، توزیع و مصرف شده است.

·       در این کتاب هم انسان در نهایت معصومیت و بیطرفی تحقیر می شود و هم بزرگسالان به تندباد تمسخر بظاهر بجا و منطقی سپرده می شوند.
·       سرمایه، نه تنها بلحاظ کمی غول آسا و نیرومند گشته، بلکه بمراتب بیشتر بلحاظ کیفی توسعه یافته است.
·       سرمایه امروز در مقایسه با اواسط قرن نوزدهم، با ساز و برگ مادی و معنوی بکلی دیگر و بغرنجتر، مستورتر و نامرئی تر مبارزه می کند:
·       امروز عکس چه گوارا را سلطنت طلب ها و نئوفاشیست ها بر پرچم خویش نقش بندی می کنند و عکس استالین را سرتنت طلب ها!

·       نیروهای طرفدار پیشرفت اجتماعی باید امروز به سلاح خوداندیشی نیرومندی تجهیز شوند، اگر هوای دفاع از سنگر آزادی را بر سر دارند.
·       بیدارباش مدام الزامی است و غفلت جایز نیست!

5
از جمله در صحنه ای از فیلم خانه دوست کجاست که بزرگتر ها در حال معامله اند و کودکی سؤال کننده را که در گیر مشکل پیدا کردن آدرس دوست خود می باشد، اصلا نمی بینند.

·       خوب این حقیقت امر که نمی تواند دلیل بر حواسپرتی بزرگسالان باشد:
·       اگر فیلمساز کذائی به این نتیجه رسیده، باید به حال و روزش زار زار گریست.
·       معامله کذائی بزرگترها با یکدیگر همیشه باید نه با حواس پرتی، بلکه با تمرکز دقت غول آسا جامه عمل پوشد:
·       پای مرگ و زندگی خود و خانواده آنها در میان است!

·       خود همین بی توجهی به سؤال کودک پرسنده دلیل بر حدت و دشت ستیزی است که میان دو طرف معامله شعله می کشد.

6
این عدم آشنایی با دنیای کودکان با مشکلات خاص خودش چند بار در فیلم یاد شده، زیر ذره بین برده می شود.

·       اگر «عدم آشنایی با دنیای کودکان با مشکلات خاص خودش» به همین سان که مثال آوردید، زیر ذره بین نهاده شده باشد، «عدمش به ز وجود» خواهد بود.
·       ولی باید لطف می کردید و فاکت های مشخص ارائه می دادید تا قابل بحث باشند.

7
بنا بر این اولدوز حق دارد با توجه به عدم آشنایی بزرگتر ها با دنیای کودکان چنین بیندیشد.

·       شما بیشک قصه «اولدوز و کلاغ ها» را بدقت نخوانده اید.
·       در این قصه نه خود صمد اهل اندیشیدن و تفکر است و نه اولدوز.
·       کاراکتر متفکر در این قصه ننه کلاغه است:
·       شعور ننه کلاغه بمراتب بیشتر از شعور صمد و اولدوز است، البته صمد متوجه طنز تلخ قصه خود نیست.

·       علاوه بر این، کودک نابالغ چگونه می تواند باندیشد و قضاوت کند، در کشوری که بالغ شصت ساله ناتوان از تفکر است.
·       کودکان در بهترین حالت تجارب ساده زندگی روزمره خود را بطور مخدوش و دست و پا شکسته نمایندگی می کنند.

·       روند تفکر روندی دشوار و عرقریز است و خیلی ها پس از هفتاد ـ هشتاد سال می میرند، بی آنکه لبی از چشمه تفکر تر کرده باشند.
·       بیهوده نیست که حریفی، تفکر را رشک انگیزترین، عالی ترین و رهائی بخش ترین هنر بنی بشر می نامد.

8
صمد بهرنگ هم با توجه به آشنایی اش با دنیای کودکان حق دارد با چنین دیدگاهی موافق باشد.

·       صمد بهرنگ با دنیای کودکان آشنا نیست.
·       صمد بهرنگ جوانی بیست و چند ساله است و هنوز ساده ترین مفاهیم و مقولات دیالک تیکی را نمی شناسد.
·       صمد حتی در فهم رساله امیر پرویز پویان مشکل داشت.

·       برای آشنائی با جهان کودکان به سرمایه تجربی و معنوی هنگفتی از فلسفه، پداگوژیک، سوسیولوژی (جامعه شناسی) و پسیکولوژی نیاز است.
·       صمد در اثر به اصطلاح تربیتی خود، با مخالفان مدرن تنبیه جسمی کودکان در مدارس در می افتد.
·       نه.
·       صمد با دنیای کودکان آشنا نبوده است، ایکاش حدس و گمان شما واقعیت می داشت.

9
اگرچه متن بوی ادبیات چریکی را به همراه دارد و خیلی مستقیم و کمی نا تراشیده موضوع را مطرح می کند.

·       آثار صمد نه تنها به بوی چریکیسم کذائی آلوده است، بلکه همین فونکسیون را به عهده دارد.

·       طرح ناشیانه مسئله به دلیل «فقر فلسفه» است.

·       طرح نتراشیده نخراشیده یاوه های آنارشیستی ـ نیهلیستی کار آسانی نیست.
·       خواهیم دید.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر