۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۱, چهارشنبه

سیری در تراژدی مهره سرخ (21)

شین میم شین

وقتی به رزم
چشم و چراغ تو
رستمت
می رفت تا پسر بکشد
با خود اوفتد
زال زرت چه شد که به تدبیر می نشست؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        وقتی رستم ـ چشم و چراغ تو ـ می رفت تا در میدان رزم، فرزند خود را بکشد، یعنی به خودستیزی تن در دهد، پس زال زر تو کجا بود که همیشه به تدبیر می پرداخت؟
 
·        سهراب در این بند شعر، حکیم طوس را به رگبار مسلسل  نکوهش بسته است.
·        دل سهراب از دست فردوسی پر است.
·        سهراب هر چه در خشاب چنته و کله دارد، خطاب به حکیم طوس شلیک می کند.
·        پرت و پلا پشت سر پرت و پلا.
·        از دشمنان شروع کرده، به سپهر و چرخ و غیره رسیده و اکنون با حکیم طوس گلاویز شده است.

 سیمرغ رهنمای کجا بود
آن قاف آشیان؟

·        سهراب علاوه بر زال زر تدبیرگر، سراغ سیمرغ را از حکیم طوس می گیرد، سراغ سیمرغ یاریگر و چاره گر به هنگام ضرورت را.

و اینک که زخم پهلوی من چون گل عقیق
پر داده عطر مرگ
کاووس شاه کیست که بی رأیت، ای حکیم
دارو کند نهان؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        اکنون که زخم پهلوی من بسان گل عقیق عطر مرگ می پراکند، کاووس شاه کیست که بدون اذن تو، دارو نهان کرده باشد؟

·        سهراب از آغاز این فراز شعر در گفتگو با حکیم طوس، پیگیرانه بر صراط منطقی واحدی می راند:

1

·        نخست در دیالک تیک داخلی و خارجی، یعنی در دیالک تیک پور و پدر و بیگانگان، خارجی (بیگانگان) را مطلق کرده بود و داخلی (پور و پدر) را به آب زمزم شسته بود.

2

·        بعد قطب خارجی در دیالک تیک داخلی ـ خارجی را ناتورالیزه و ایراسیونالیزه کرده بود.
·        باز هم بسیاق سابق، داخلی (پور و پدر) را تطهیر و تبرئه کرده بود و قوای موهوم ماورای اجتماعی از قبیل چرخ و سپهر و غیره را به محاکمه کشیده بود و محکوم کرده بود.

3
·        اکنون نوبت به خارجی دیگری رسیده است.
·        خارجی دیگر شخص شخیص فردوسی است که معمار یگانه عمارت عظیم تراژدی است.
·        می توان گفت که سهراب دیالک تیک داخلی و خارجی را به شکل دیالک تیک پور و پدر و فردوسی بسط و تعمیم می دهد و وارونه می سازد.
·        یعنی نقش تعیین کننده را در این دیالک تیک از آن خارجی (فردوسی) می داند و پور و پدر را تبرئه می کند.
4

·        سهراب از سوی دیگر دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک قصه گو و تراژدی بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکت (قصه گو) می داند.

·        این ترفند سهراب اما به چه معنی است؟
5

·        این ترفند سهراب اولا باز هم به معنی تبرئه پور و پدر است.
·        وقتی همه کاسه ـ کوزه ها بر سر حکیم طوس خرد و خراب شوند، آنگاه کمترین تقصیری برای پور و پدر باقی نمی ماند.
·        چون بزعم سهراب، اگر سوبژکت تراژدی اراده نمی کرد، رزم پور و پدر پایانی خوش پیدا می کرد.
·        بنظر سهراب تقصیر فردوسی است که رویاروئی پور و پدر پایان تراژیک پیدا کرده است.

6

·        سهراب اما با مطلق کردن قطب سوبژکتیف، یعنی قصه گو، قطب اوبژکتیف ماجرا را تا حد هیچ و پوچ تنزل می دهد.
·        این به معنی بینش سوبژکتیویستی سهراب است.
·        او فکر می کند که فردوسی و هر هنرمندی مختار مطلق است و قصه را هر طور که میل و هوسش ایجاب کند، می چرخاند و بدان پایان خوش و یا تراژیک می دهد.
·        در قاموس سهراب در ورای قصه گو، واقعیت عینی قدر قدرت قانونمندی وجود ندارد، تا اراده خود را به حکیم قصه گو دیکته کند.

7

·        این بدان معنی است که سهراب جوان از دیالک تیک جبر و اختیار بی خبر است و نمی داند که هنرمند در داربست همین دیالک تیک به خلق اثر هنری خود می پردازد.
·        این بدان معنی است که سهراب جبر هستی را، یعنی واقعیت قدر قدرت عینی را هیچ می پندارد و اختیار هنرمند را مطلق می کند.
·        این به معنی باور به وولونتاریسم (اراده گرائی) است.

لب بسته خامشان
فرمانبران رام کدام آفریدگار
یا بد سرشتگان کدام آفرینش اند؟

·        معنی تحت اللفظی:
·        خاموشان الکن، مخلوق کدام خالق و فرمانبر کدام فرمانده اند و یا در کدام آفرینش بد سرشته شده اند؟

·        این پرسش زهراگین سهراب جوان از حکیم طوس تیر خلاص بر شقیقه فردوسی است.
·        سهراب بطور غیرمستقیم همه تقصیرات را به گردن حکیم پیر می اندازد و حکم محکومیت او را صادر می کند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر