۱۳۹۲ فروردین ۱۶, جمعه

استه تیک (زیبائی شناسی) (4)

هزیدو و موسه (700 ق. م.)
اثری از گوستاو مورو
پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین

I
نظری بر تاریخ استه تیک اروپائی
ادامه

افلاطون

افلاطون (447 ـ 347 ق. م.)
فیلسوف یونان باستان و از شاگردان سقراط

·        بنا بر تصورات افلاطون، ماهیت رابطه ارزشی استه تیکی مبهم و نامعین است.
·        (فایدروس، هیپیاس، سمپوزیون)

الف

·        افلاطون در اثر خود تحت عنوان هیپیاس، همتراز تلقی کردن زیبا با چیزهای زیر را رد می کند:

1
·        همتراز تلقی کردن زیبا با خوشایند بودن را

2

·        همتراز تلقی کردن زیبا با بلحاظ فونکسیون متناسب بودن را

3
·        همتراز تلقی کردن زیبا با مفید بودن را.

ب
هومر (حدود 800 ق. م.)
اثری از ویلیام آدولفه بورگرو (1874)

  هومر در ایام نابینائی اش
اولین شاعر بزرگ غرب
مؤلف «ایلیاس» و «اودسه»
محل و تاریخ تولد و مرگ هومر نامعلوم است، ولی در تأثیر خارق العاده او تردیدی نیست. 
 
·        افلاطون در اثر خود تحت عنوان سمپوزیون، با استناد به آثار هومر و هزیدو و صنایع دستی، زیبائی را بنا بر تأثیر آن تعریف می کند:

1
 هزیدو (700 ق. م.)
شاعر، دامدار، کشاورز یونانی
مؤسس حماسه دیالک تیکی
آثار هومر و هزیدو مهمترین منابع اسطوره شناسی (متولوژی) و اسطوره نگرای (متوگرافی) و زندگی روزمره در آن زمان محسوب می شوند.


·        زیبا هر آن چیزی است که قوای خلاق را آزاد می سازد.

2
·        زیبائی «الهه زایش» است.

3
·        زیبائی در هر چیزی وجود دارد:

الف
·        در کاینات

ب
·        در جامعه

ت
·        در جسم و روح

پ
·        در دولت و اخلاق

ث
·        و بهتر از همه در سیمای حقیقت.

4

·        افلاطون در اثر خود تحت عنوان سمپوزیون، زیبائی را با حقیقت مطلق همتراز تلقی می کند:
·        «هر آنچه که در خود، برای خود و برای ابد در خود وجود دارد»، بلحاظ کمی و کیفی تغییر نمی یابد، خود را در پدیده های منفرد نمودار نمی سازد، «زیبائی الهی، در خودویژگی خویش» است.

5

·        بدین طریق، تعیین ارزش استه تیکی افلاطون، از سوئی مبتنی است بر تئوری شناخت ایدئالیستی او و از سوی  دیگر مبتنی است بر آموزش وجود ایدئالیستی او.

6
·        قابل توجه دو نکنه زیر است:

الف

·         نکته اول اینکه افلاطون هیچ پدیده ای را از رابطه استه تیکی انسانی مستثنی نمی دارد.

ب

·        نکته دوم اینکه افلاطون به دیالک تیک «زیبا بودن» و «زیبا بنظر رسیدن»، یعنی به دیالک تیک معیارهای استه تیکی اوبژکتیف و سوبژکتیف واقف بوده است.

·    (این به معنی وقوف افلاطون به دیالک تیک نمود و بود و یا پدیده و ماهیت در رابطه با زیبائی است. مترجم)
  
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر