۱۳۹۲ فروردین ۲۱, چهارشنبه

سیری در حماسه داد (36)

اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)

سرچشمه

 راه توده  

تحلیلی از شین میم شین

فصل سوم

بخش چهارم

«عدل» و «داد» در سرتاسر شاهنامه 

الف

خرد
 ادامه

1

·        تردیدی نیست که فردوسی یکتاپرست معتقد و مؤمنی است.
·         
·        (معلوم نیست که جوانشیر به چه دلیل چنین ادعا می کند.
·        ما هنوز جز چند بیت از شاهنامه را مورد تأمل و حلیل قرار نداده ایم.
·        ولی تفکر ماتریالیستی حکیم طوس از همان آغاز تحلیل حیرت انگیز و ستایش انگیز بوده است.
·        خدای فردوسی در هر صورت با خدای انتزاعی تئولوژی اسلامی تفاوت ماهوی دارد.
·        ولی باید پس از بررسی عینی شاهنامه به قضاوت نهائی مستدل دست زنیم.
·        شین میم شین)
2

·        ولی او پای کردگار جهان را در هر نیک و بدی به میان نمی کشد.

3

·        ماوراء طبیعت را به طور مستقیم در هر امری دخالت نمی دهد.

4

·        اساس جهان را بر خرد استوار می داند که نخستین آفرینش است.

نخست آفرینش، خرد را شناس


5

·        آنچه بر خرد استوار است، ایزدی است و آنچه دور از خرد باشد، کار دیوان و دیوانگان است.

6

·        مرز میان درست و نادرست، پذیرفتنی و ناپذیرفتنی خرد است.

7

·        نظامی که بر خرد استوار باشد، رفتاری که خردمندانه باشد، درست و پذیرفتنی است و نظامی که خلاف عقل بوده و رفتاری که ناخردمندانه باشد، نادرست و ناپذیرفتنی است.

8

·        فردوسی بویژه در مورد شاهان و نظام حکومتی، خرد را همواره داور می گیرد.

9

·        نظام بخردانه را می پسندد و حمایت می کند و نظام نابخردانه را طرد می کند و علیه آن می شورد.

10

·        بهترین صفت شاهان و پهلوانان و دستوران، خردمندی و دادگری است و بدترین صفت آنان دیوانگی و بیداد.

11

·        نخستین درگیری جدی در داستان های شاهنامه، از زمان جمشید آغاز می شود که مردم بر او می شورند و به ضحاک می پیوندند.

12
·        علت جدایی مردم از جمشید چنین است:

بر او تیره شد فــرّه ایزدی

به کژی گرائید و نابخردی

13

·        از آن پس در همه درگیری های شاهنامه آنچه تعیین کننده مرزها ست، خرد است.

14

·        هر شاهی که بیداد می کند، دیوانه و نابخرد است و هر شاهی که خردمند است، دادگر و مورد قبول مردم.

15


·        جهان بینی خردگرایانه (راسیونالیستی) که فردوسی در برخورد به تاریخ و داستان های تاریخی دارد، ویژه خود او ست.
·         
·        (وقتی می گوییم که جوانشیر معنی جهان بینی را نمی داند، منظورمان همین است:

·        راسیونالیسم و یا خردگرائی که به مسئله اساسی فلسفه پاسخ نمی دهد، تا مهر جهان بینی بدان زده شود.

·        راسیونالیسم مکتب مخالف با امپیریسم و یا تجربه گرائی است و یکی از مکاتب تئوری شناخت است.

·        ظاهرا رهبری حزب توده درک درستی از مارکسیسم ـ لنینیسم نداشته است.

·        راسیونالیست و امپیریست ـ به قول درست نیک آئین حتی ـ هم می تواند جهان بینی ایدئایلستی داشته باشد و هم جهان بینی ماتریالیستی.

·        در هر صورت جهان بینی راسیونالیستی و یا امپیریستی وجود ندارد.

·        شین میم شین)
 
·        مراجعه کنید به مکاتب مربوط به تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

16

·        نظیر آن را در هیچ یک از تدوین کنندگان خدای نامه ها و گرد آورندگان داستان های باستان- که در دسترس است - نمی توان یافت.

17

·        در همه آن ها به ماوراء الطبیعه نقشی به مراتب بیشتر از شاهنامه فردوسی اختصاص می یابد.

18

·        در آنها نظام جهانی بر علت و معلول استوار نیست.
·         

·        (این دیگر چه ادعائی است.

·        دیالک تیک علت و معلول سابقه ای دیرین دارد و به فلسفه آنتیک می رسد.

·        وجود خدا همچنان و هنوز چه بسا با توسل به همین دیالک تیک علت و معلول ـ البته با نقض قانون اصلی آن ـ اثبات می شود:

·        اگر برای ساختن خانه بنائی لازم است، بنابرین برای ساختن کاینات هم باید خدائی وجود داشته باشد.

·        مقوله «علت العلل و یا علت اولیه» را ارسطو اختراع کرده است و به فقهای قرون وسطی به ارث نهاده است.

·        خدا در قاموس فقها علتی است که معلول نبوده است.

·        این نقض دیالک تیک علت و معلول است:

·        نقض قلدرمنشانه این حقیقت امر است که هر علتی خود معلول علتی دیگر بوده است.

·        بنای کذائی هم مادر ـ پدری داشته است.

·        خدا ولی علت بی مادر ـ پدر است.

·        شین میم شین)
19

·        بزعم فردوسی، چیزهای بسیاری می توان یافت که عقل انسانی از درک آن عاجز است.

20

·        از مقدمه شاهنامه ابومنصوری که باقی است می توان دریافت که در آن شاهنامه نیز چیزهایی که خارج از عقل است، بسیار بوده و پیوند چندانی میان علت و معلول نبوده است.

21

·        در تاریخ طبری نقش ماوراء الطبیعه تعیین کننده است.

22

·        چه در داستان های تاریخی ایرانی و چه در داستان های عبری و عربی جادو و طلسم و نظایر آن نقش اصلی ایفا می کنند.

23

·        در عزرالسیر ثعالبی نیز که پس از شاهنامه فردوسی تدوین شده، جای زیادی برای خرد اختصاص داده نشده است.

24

·        از آثار نزدیک به زمان فردوسی، مقدمه «ویس و رامین» از برخی جهات شبیه مقدمه شاهنامه است.

25

 
فخرالدین اسعد گرگانی (وفات 446 هجری) 
شاعر داستانگوی ایرانی 
معتزلی مذهب


·        فخرالدین اسعد گرگانی هم مانند فردوسی خدا را برتر از اندیشه و دور از دیدارمی شناسد و خلقت عالم را مانند شاهنامه از عناصر چهارگانه - آب و آتش و خاک و باد - می داند و چنان پیدا ست که در داستان های ایران باستان نظیر فلسفه هندی، این عقیده رایج بوده است.
·         
·        (ماتریالیست های آنتیک و یا جهان باستان کلاسیک نیز به یک و یا چند عنصر اصلی مادی باور داشته اند.

·        این دلالت بر جهان بینی ماتریالیستی فردوسی و اسعد گرگانی دارد.

·        شین میم شین)

26

·        اما قابل تأمل است که مقدمه «ویس و رامین» درست از نظر عدم توجه به نقش خرد با مقدمه شاهنامه تفاوت اساسی دارد.

27

·        مقدمه «ویس و رامین» با ابیات زیر شروع می شود:


ســپاس و آفـــرین آن پادشــا را

که گــیـتی را پدید آورد و ما را


بدو زیبا ســت ملک و پادشـاهی

که هـرگز ناید از ملکـش جدائی


خــدای پاک و بی همتا و بی یار

هم از اندیشه دور و هم ز دیدار


نه بتــواند مــر او را چشم دیدن

نه اندیشـــه در او داند رســیدن

28

·        چنانکه می بینید، بر خلاف فردوسی اینجا به «خردآفرینی خدا» اشاره نمی شود.

29

·        خردگرایی فردوسی از جهاتی با نظریات اسماعیلیان که به علوم عقلی توجه داشته و خدا را تجسم عقل کل می دانستند و جای اصلی را در ساختمان جهان به عقل می دادند، شباهت پیدا می کند.

30

·        ولی در جهان بینی فردوسی شاید تفاوت با اسماعیلیان به مراتب بیش از تشابه باشد.

31

·        خردگرایی فردوسی بر خلاف فلسفه اسماعیلیان رنگ مذهبی غلیظ ندارد و به زندگی نزدیک تراست.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر