۱۳۹۲ فروردین ۱۴, چهارشنبه

سیری در حماسه داد (34)


اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)

سرچشمه

 راه توده  

تحلیلی از شین میم شین


 فصل سوم

بخش چهارم

«عدل» و «داد» در سرتاسر شاهنامه  

·        فردوسی را از قدیم ترین زمان ها حکیم نامیده اند.

1
·        این لقب نه از طرف شاهان و امیران، بلکه از سوی مردم و شاهنامه شناسان به فردوسی داده شده و معنایی دور از تعارف و تکلف دارد.
2
·        فردوسی حکیم – فیلسوف - بزرگی است و «شاهنامه» او درعین حال که افسانه های کهن ایرانی را در خود گرد آورده و در سطح عالی هنری عرضه کرده است، منبع بزرگی از حکمت است.

3
·        فردوسی، بر خلاف بسیاری از شاهنامه نویسان و خداینامه نویسان زمان خویش، راوی به اصطلاح «امینی» نیست که هر داستان را با چند روایت نقل کند.

4
·        فردوسی فیلسوف صاحب نظری است که در داستان های تاریخی دنبال معنا و مفهوم تاریخ می گردد.

5
·        به عبارت دیگر، فردوسی فلسفه و جهان بینی خود را که از درک تاریخ کسب کرده، در لباس داستان ها بیان می کند.


·        (از همین جمله جوانشیر می توان به سطح نازل دانش فلسفی او پی برد:

·        درک تاریخ می تواند بسته به جهان بینی افراد، درک ماتریالیستی تاریخ باشد و یا درک ایدئالیستی تاریخ.

·        درک تاریخ به جامعه بشری محدود می شود.

·        در حالیکه جهان بینی و یا فلسفه علاوه بر جامعه بشری و قبل از جامعه بشری شامل حال طبیعت و ضمنا شامل حال تفکر می شود.

·        جهان بینی و یا فلسفه، کل هستی را اعم از طبیعت، جامعه و تفکر موضوع بررسی خود قرار می دهد.

·        فلسفه عامتر از جامعه شناسی و درک تاریخ است و نمی توان بدون جهان بینی و یا فلسفه، درک معینی از تاریخ داشت.

·        درک فردوسی از تاریخ را باید ضمن تحلیل شاهنامه کشف کنیم.

·        جوانشیر ظاهرا نه معنی دقیق جهان بینی را می داند و نه معنی درک تاریخ را. شین میم شین)

6
·        همین وحدت جهان بینی است که شاهنامه را با وجود این که ادوار تاریخی گوناگون و زمان بسیار طولانی را در برگرفته و داستان های گوناگونی را شامل می شود، به صورت اثر یک پارچه و واحدی در آورده است.
·         
·        (منظور جوانشیر از مفهوم وحدت جهان بینی چیست.

·        شاید منظور ایشان تسلط فردوسی به جهان بینی خاص خویش است.

·        وگرنه هر صاحب نظری ـ صرفنظر از جهان بینی اش ـ می تواند اثر یکپارچه ای را تدوین کند.

·        بهترین مثال کتب مقدس اند که حتی علیرغم تناقضمندی یکپارچه اند. شین میم شین)

7
·        بسیاری از شاهنامه شناسان می گویند - و دلایل مقنعی نیز ارائه می دهند - که فردوسی بخش های مختلف شاهنامه را در زمان های مختلفی سروده و چه بسا داستانی را که در اواسط شاهنامه آورده، در دوره جوانی و قبل از آغاز شاهنامه اصلی به نظم کشیده و سپس در شاهنامه خود جا داده است.

8
·        این امر کاملا محتمل است.

9
·        دست بردن فردوسی در شاهنامه و اصلاح مداوم آن - پس از رد شاهنامه از طرف سلطان محمود - تا پایان عمر نیز به نظر کاملا طبیعی می رسد.

10
·        نمی توان باور کرد که فردوسی چنین عزیزی را در کنار خویش داشته و آن را هرچند گاه نوازش نمی کرده و در غنای آن نمی کوشیده است.

11
·        اما همه این نوع تجدید نظرها و اصلاح ها در مورد اثری چون شاهنامه تنها زمانی مقدور است که مؤلف جهان بینی روشنی داشته باشد و آن را معیار کار خود قرار داده باشد.

12
·        فردوسی چنین مؤلفی است.

13
·        او جهان بینی روشنی دارد و بویژه در باره چند مقوله اصلی فلسفی صاحب عقیده جا افتاده ای است که در سرتاسر شاهنامه با دقت تمام دنبال می کند.

14
·        بحث جداگانه از جهان بینی و یا اصول اندیشه های فلسفی فردوسی دشوار است.
·        چرا که این اصول در سرتاسر شاهنامه منعکس شده و جدا از متن دور از دسترسی است. 

·        (حق با جوانشیر است.

·        جهان بینی هرکس در محصول کار فکری او انعکاس می یابد.

·        اثر هرکس آئینه جهان بینی او ست. شین میم شین)

15
·        با این حال، یادآوری چند نکته اصلی، به شرطی که فقط به قصد جلب توجه باشد، شاید به درک شاهنامه کمک کند.

16
·        ما درست به همین نیت به چند مقوله اصلی فلسفی که فردوسی بطور برجسته ای در شاهنامه در مد نظر داشته، اشاره می کنیم:

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر