۱۳۹۲ فروردین ۲۲, پنجشنبه

استه تیک (زیبائی شناسی) (10)

 اثری از محمود رستموف
پروفسور دکتر ویلهلم گیروس
برگردان شین میم شین

تئوری های استه تیکی در عصر رنسانس، روشنگری

باوم گارتن
الکساندر گوتلیب باوم گارتن (1714 ـ 1762) 
فیلسوف آلمانی
از نمایندگان مهم فلسفه روشنگری
مؤسس مفهوم «استه تیک»

1

·        باوم گارتن ـ به مثابه مؤسس مفهوم «استه تیک» ـ مرزبندی میان شناخت حسی و شناخت عقلی را تا درجه اصل (پرنسیپ) ارتقا می دهد و زیبائی را به مثابه «کمال شناخت حسی» تعریف می کند.

2

·        تحقیر فعالیت استه تیکی در مقابل فعالیت علمی ـ فلسفی همین جا آغاز می شود، روندی که بوسیله هگل به نقطه اوج آن رسانده می شود و هگل را به غیبگوئی سؤال برانگیز راجع به «پایان هنر به دستیاری فلسفه» سوق می دهد.

·        (چون بزعم او، شناخت عقلی برتر از شناخت حسی است و زیبائی بزعم باوم گارتن کمال شناخت حسی است، هگل به این نتیجه غلط می رسد، که هنر و استه تیک باید بوسیله فلسفه (شناخت عقلی) از عرصه بدر رانده شود. مترجم)

کانت
 ایمانوئل کانت (1724 ـ 1804)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان
اثر او تحت عنوان «نقد خرد محض» نقطه عطفی در تاریخ فلسفه و آغاز فلسفه مدرن محسوب می شود.
کانت در زمینه های زیر دورنمای فراگیر نوینی به روی فلسفه گشوده است:
اتیک (انتقاد از عقل عملی)
استه تیک (انتقاد از قوه قضاوت)
فلسفه مذهب
فلسفه حقوق
فلسفه تاریخ

·        گام تعیین کننده را در این زمینه کانت با طرح سئوال زیر برمی دارد:
·        نقش خصلت اوبژکتیف (عینی) در تعیین ارزش استه تیکی به چه میزان است؟
·        (نقد قوه قضاوت، 1790)
1

·        این سؤال از اهمیت درجه اول برخوردار بوده است.

2

·        جواب کانت به این سؤال اما اصلا رضایت بخش نبوده است:

الف

·        ما برای تمیز زیبا بودن و زیبا نبودن چیزی، تصور خود را از فهم موضوع (اوبژکت) شناخت استخراج نمی کنیم، بلکه بدستیاری قوه تخیل از سوبژکت و احساس علاقه و یا نفرت استحراج می کنیم.

ب

·        کانت از این جواب خود به سؤال فوق الذکر، نتیجه می گیرد که قضاوت استه تیکی، قضاوت معرفتی (مربوط به شناخت) نیست، یعنی نه قضاوت منطقی، بلکه قضاوت استه تیکی است و بر بنیان دلیلی سوبژکتیف تعیین می شود.

ت

·        کانت بدین طریق، در استه تیک خود عمدتا به دنبال اسکپتیسیسم هیوم رهسپار می شود.

·        مراجعه کنید به اسکپتیسیسم (تردیدگرائی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پ

·        کانت مرزبندی میان اوبژکت و سوبژکت را به مثابه آنتی نوم متافیزیکی تلقی می کند.
·        (پاراگراف 32)

·        (آنتی نوم به معنای آغازینش عبارت است از تناقض منطقی میان احکامی که هرکدام باید بدلیلی درست تصور شوند.
·        آنتی نوم زمانی می تواند پدید آید که از دو حکم متناقض یکی درست باشد و دیگری بدلیل من در آوردی درست پنداشته شود، بی آنکه در واقع درست باشد.
·        چنین آنتی نومی زمانی هم می تواند پدید آید که تناقض میان دو حکم که صحت شان به اثبات رسیده و پذیرفته شده، تناقضی ظاهری باشد.
·        اگر کسی به مسائل مربوط به تئوری مجموعه ها ساده لوحانه برخورد کند، با آنتی نوم ها مواجه خواهد شد. 
·        از سویی، ادعای ظاهرا درستی است، اگر گفته شود که تعداد اعداد طبیعی «بیشتر» از تعداد اعداد زوج طبیعی است.
·        از سوی دیگر، می توان مجموعه اعداد زوج طبیعی را کلا نسبت به مجموعه اعداد طبیعی بطور صریحا دوطرفه تنظیم کرد و «ثابت کرد» که تعداد اعداد طبیعی باندازه تعداد اعداد زوج طبیعی است.
·        این آنتی نوم از آن رو پیدا می شود که قانونمندی های تئوری مجموعه ها را که در مورد مجموعه های با نهایت مصداق پیدا می کنند، اشتباها در مورد مجموعه های بی نهایت بکار می بریم.
·        تئوری مجموعه ها نشان می دهد که این آنتی نوم فقط یک آنتی نوم ظاهری است.
·        برای اینکه اگر ما دو حکم فوق الذکر را درست فرمولبندی کنیم، اصلا تناقضی با هم نخواهند داشت. مترجم)

·        مراجعه کنید به آنتی نوم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری  

ث

·        کانت نتیجتا، قضاوت ارزشی استه تیکی را از دایره شناخت عینی بیرون می اندازد.
·        (پاراگراف 34)
3

·        کانت نمی داند که رابطه سوبژکت با واقعیت عینی، خود طبیعتا عینی و قانونمند است.

4

·        مفهوم سوبژکت کانت علاوه بر این، از سطحیتی بورژوائی برخوردار است.

5

·        آن سان، که آن «علاقه و یا نفعی» را، عنصر سوبژکتیف بودنی را نمودار می سازد و به ارزش های استفاده ای، سلیقه ای و اخلاقی بسنده می کند.

·        مراجعه کنید به دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6

·        خود سوبژکت بودن در قاموس کانت، به مثابه مقوله ارزشی بنیادی محسوب نمی شود.

7
·        مفهوم «علاقه و یا نفع» کانت محدود است.

8

·        از این رو، تعریف زیر کانت از زیبا، تعریفی دست و پا شکسته است:
·        زیبا هر آن چیزی است که «علاقه ربا» باشد.

9

·        تئوری استه تیکی کانت، تئوری استه تیکی اخلاقی ساز منفعل بوده است.

10

·        از این رو ست، که کانت سلیقه را به مثابه «توان قضاوت ادراک حسی ایده های اخلاقی بوسیله چیزی شبیه بازتاب هر دو» تعریف می کند.
·        (پاراگراف 60)
11

·        کانت در تفسیر اعتبار عام نسبی بطور تجربی قابل ادراک به مسئله تعریف ارزش  استه تیکی، بطرز حیرت انگیزی نزدیک می شود.
·        (پاراگراف 41)
12

·        بنظر کانت، «بلحاظ تجربی، زیبا فقط در جامعه جلب توجه می کند.»

الف
·        کانت اما این نکته را کنار می نهد و می نویسد:
·        «اما این علاقه تجربی که بطور غیر مستقیم با جامعه در پیوند است، برای ما اهمیتی ندارد.

ب

·        ما فقط متوجه شده ایم که قوه قضاوت بطور ماورای تجربی (اپریوری) با آن در رابطه است.»

13

·        تئوری شناخت ایدئالیستی کانت و طرح غیر دیالک تیکی و محدود سوبژکت از سوی او، مانع آن می شوند که کانت بتواند خلاقانه به توسعه تعریف ارزش استه تیکی نایل آید.

14

·        کانت به نماینده مدرن و نمونه وار سوبژکتیویسم استه تیکی بدل می شود.

15

·        جریانات رویزیونیستی در جنبش سوسیالیستی ـ کارگری در زمان گذشته و حال حاضر همیشه به کانت تمایل داشته اند.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر