۱۳۹۱ دی ۱۷, یکشنبه

سیری در جهان بینی شاملو (26)

احمد شاملو (1304 ـ 1379)
شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مترجم
متانقدی بر سیری در جهان بینی شاملو (1)

حریف هماندیش  
 چگونه تفسیر می کنید؟
من به خود شما بیشترکنجکاو شدم تا این شعر.
نه !
به عقیده من پیمانه جذامیان نشانه زندگی تنها و ناامیدانه آنان است که هیچ راه گریزی هم نیست.
 شما این جا خودتان به دلیل فرم جذامیان معتقدید که برای تهوع انگیزی  زندگی به کار برده شده اند.
 حس انزجار با حس تنهایی متفاوت است.
 این نگاه شماست، نه نگاه شاعر در این شعر

تحلیلی از شین میم شین
·        خیلی ممنون.
·        شاید حق با حریف هماندیش باشد.
·        ما شعر شاملو را مورد تأمل مجدد قرار می دهیم:

شاملو
من آن مفهوم مجــّرد را جسته ام.
پاي در پاي آفتابي بي مصرف
كه پيمانه مي كنم
با پيمانه روزهاي خويش كه به چوبين كاسه ي جذاميان ماننده است
من آن مفهوم مجــّرد را مي جويم.

·        شاملو دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک روز و عمر بسط و تعمیم می دهد و برای اندازه گیری کل (عمر) به شمردن اجزاء (روزها) می پردازد.
·        از این رو، روزهای عمر را به مثابه پیمانه برای تعیین سن و سال خود به کار می برد و ضمنا برای نشان دادن درجه تهوع انگیزی زندگی، سنگ تمام می گذارد و پیمانه روزها را به چوبین کاسه جذامیان تشبیه می کند.

حریف هماندیش  
چگونه تفسیر می کنید؟
من به خود شما بیشترکنجکاو شدم تا این شعر.

·        سؤال تأمل انگیزی است که حریف هماندیش مطرح می کنند.
·        از کسی چه پنهان که خود ما به چگونگی تحلیل و یا به قول حریف تفسیر خویش نیاندیشیده بودیم.
·        چون تحلیل چه بسا در دیالک تیک آگاهی و خودپوئی جریان می یابد.
·        بنی بشر بر اساس کلیت دانش اکتیف و پسیف (فعال و منفعل) خود دست به تحلیل می زند.


شاملو
من آن مفهوم مجــّرد را جسته ام.
پاي در پاي آفتابي بي مصرف
كه پيمانه مي كنم
با پيمانه روزهاي خويش كه به چوبين كاسه ي جذاميان ماننده است 
من آن مفهوم مجــّرد را مي جویم.
 
·        شاملو عمر خود را با پیمانه روزها می سنجد.
·        برکسی پنهان نمی ماند که شاملو در این بند شعر، دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک پیمانه روزها و اندازه گیری عمر بسط و تعمیم می دهد و پیمانه را به چوبین کاسه جذامیان تشبیه می کند.

·        وسیله همیشه متناسب با هدف تعیین می شود:
·        برای حمل زباله و امثالهم سطلی نه چندان تمیز کفایت خواهد کرد.
·        ساواک شاهنشاهی هم غذای اسیران در بند را در سطل زباله می آورد.

·        آیا نمی توان از چگونگی وسیله حمل غذا به ارزش اسیران از نقطه نظر ساواک پی برد؟

·        شهبانو فرح در تلویزیون اروپا از ساواکی ها به عنوان انسان های میهن پرست نام می برد.
·        ایشان نه چادر دارند و نه مقنعه.
·        کمترین شباهتی هم به حزب اللهی ها ندارند.
·        در صحت نظر شهبانوری تحصیلکرده در اروپا تردیدی نیست.

·        آیا همان ساواک حاضر می شود که غذای شهبانو را هم در سطل زباله جلوی خودشان و شازده ها بگذارد؟

·        وقتی کسی برای اندازه گیری چیزی پیمانه ای انتخاب می کند، آیا از نوع پیمانه نمی توان به ارزش آن چیز از نقطه نظر او پی برد؟

·        آیا خود حریف هماندیش حاضر می شوند با چوبین کاسه جذامیان عمر که سهل است، برنج و نخود و لوبیا را در آشپزخانه خود اندازه بگیرند؟

·        اگر تشبیه پیمانه روزها به چوبین کاسه جذامیان از سوی شاملو به معنی زباله وارگی و تهوع انگیزی زندگی نیست، پس چیست؟

حریف هماندیش  
چگونه تفسیر می کنید؟
من به خود شما بیشترکنجکاو شدم تا این شعر.
نه !
به عقیده من پیمانه جذامیان نشانه زندگی تنها و ناامیدانه آنان است که هیچ راه گریزی هم نیست.
 شما این جا خودتان به دلیل فرم جذامیان معتقدید که برای تهوع انگیزی  زندگی به کار برده شده اند.

·        این شعر در فاصله سال های (1340 ـ 1345)  سروده شده است.
·        ما برای کسب یقین در داوری خویش، نظری به شعر دیگری از شاملو می افکنیم:
·        شاملو با گذشت زمان، برای تبلیغ تهوع به مثابه گشتاور اگزیستانسیالیستی تبحر خارق العاده ای کسب می کند و در اواخر عمر به بلوغ فوق العاده ای دست می یابد:
·        «این بیمارخانه
·        از آن خنازیریان است
·        سلاطونیان و پرستارانش
·        لازم و ملزوم عشرتی بی نشاطند

·        جذامیان آزادانه می خرامند
·        با پلک های نیم جویده
·        و دو قلب در کیسه فتق
·        و چرکابه ای از شاش و خاکشیر در رگ
·        و جاروهای پر
·        بر سر نیزه ها
·        به گردگیری از ویرانه
·        ...
·        اسهالیان
·        در باغچه های پر گل
·        نزاکت را به قناره می کشند.»
·        (در جدال با خاموشی) 

·        (خنزیر به غده های سختی که در زیر گلو ایجاد می شوند و زخم و جراحت تولید می کنند، اطلاق می شود.)

·        آیا حریف پیوند ایدئولوژیکی ارگانیک میان محتوای این دو شعر نمی بینند؟

·        این بیمارخانه که از سوی شاملو تصور و تصویر می شود، تهوع آور نیست؟

·        باز هم همان کاسه چوبین به دستان اند که در بیمارخانه جامعه و جهان در گشت و گذارند:
·        «جذامیان آزادانه می خرامند
·        با پلک های نیم جویده
·        و دو قلب در کیسه فتق
·        و چرکابه ای از شاش و خاکشیر در رگ»

·        آیا «دو قلب در کیسه فتق و چرکابه ای از شاش و خاکشیر در رگ» تهوع انگیز نیست؟

·        آیا باز هم نشانه تنهائی شاعر است؟

·        آیا می توان گفت که «ما این جا هم خودمان به دلیل فرم جذامیان، معتقدیم که برای تهوع انگیزی  زندگی به کار برده شده است»؟

حریف هماندیش  
حس انزجار با حس تنهایی متفاوت است.
 این نگاه شماست، نه نگاه شاعر در این شعر

·        آیا هر شاعر تنهائی روزهای زندگی اش را به چوبین کاسه جذامیان و جامعه خود را به «باغچه های پر گل تشبیه می کند که اسهالیان نزاکت را در آن به قناره می کشند»؟


·        اگر جواب منفی است، آیا نمی توان به وجه تشابهی میان نمایندگان فلسفه امپریالیستی موسوم به فلسفه حیات و یا اگزیستانسیالیسم اندیشید و گفت:
·        ژان پل سارتر، قبل از شاملو در اوج جنبش فاشیستی در اروپا (1938) به انتشار مهمترین رمان خود تحت عنوان «تهوع» اقدام می کند و بورژوازی واپسین در سال 1964 جایزه نوبل ادبیات را ارزانی اش می دارد.
·        قهرمان رمان «تهوع» سارتر نیز به پوچی، تصادفی بودن و بیهودگی زندگی باور دارد و از تصور زندگی، تهوعش می گیرد.
·        تفاوت او با شاملو این است که او برای تحمل زندگی تهوع آور رمان می نویسد و شاملو به جستجوی مفهوم مجرد به راه می افتد و منت بر سر زمین و زمان می گذارد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر