۱۳۹۱ دی ۱۶, شنبه

سیری در جهان بینی شاملو (25)

احمد شاملو (1304 ـ 1379) 
شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مترجم

متانقدی بر سیری در جهان بینی شاملو (1)


حریف هماندیش   
زندگی دراین شعر مفهوم بیهودگی ندارد.
شاملو زندگی را توخالی نمی بیند، بلکه زندگی را بی عشق می بیند.
بخش مهمی که می تواند به زندگی انرژی بیشتر ببخشد،  پیدا نشده .
درگذران زندگی و هرآفتاب که برمی آید، شاعر از چیزی که می جوید و نمی یابد، می گوید که آفتاب یا روز زندگی او بی مصرف می شود.
اشاره زیبایی است که واقعا هم هست و نمی توانی بهره کامل ببری . 
این به معنای تابش بیهوده خورشید نیست.

·        خیلی ممنون.
·        احتمالا برداشت حریف هماندیش از این شعر، با نیت شاعر همخوانی بیشتری دارد تا برداشت ما از آن.
·        زیرا حریف بلحاظ پایگاه طبقاتی قرابت غریبی به شاملو دارند، بر خلاف ما که تعلقات طبقاتی پرولتری داریم.
·        از این رو، انتقاد و خرده گیری حریف به تحلیل ما، مائده ای زمینی است که کمتر نصیب کسی می شود.
·        ما برای کسب یقین قلبی همین بند شعر شاملو را مجددا و ضمنا از دید حریف مورد تأمل قرار می دهیم:

شاملو 
من آن مفهوم مجــّرد را جسته ام.
پاي در پاي آفتابي بي مصرف
كه پيمانه مي كنم
با پيمانه روزهاي خويش كه به چوبين كاسه ي جذاميان ماننده است 
من آن مفهوم مجــّرد را مي جويم.

·        معنی تحت اللفظی این بند شعر:
·        من پا به پای آفتاب بی مصرف، آن مفهوم مجرد را جسته ام.
·        ضمنا با پیمانه روزهای خویش عمر خود را سنجیده ام.
·        پیمانه روزهائی که به چوبین کاسه جذامیان شبیه است.

·        اکنون به بررسی حریف هماندیش از این شعر نظری می افکنیم:

حریف هماندیش   
زندگی دراین شعر مفهوم بیهودگی ندارد.
شاملو زندگی را توخالی نمی بیند، بلکه زندگی را بی عشق می بیند.

·        وقتی کسی صریحا اعلام می دارد که پا به پای آفتاب بی مصرف مفهوم مجرد ـ و بزعم حریف ـ عشق را جسته و همچنان و هنوز می جوید، منظورش چیست؟

1
·        منظور او ـ قبل از همه ـ این است که آفتاب بی مصرف بوده است.

·        چرا و به چه دلیل تجربی و نظری آفتاب بی مصرف بوده است؟

·        آیا آفتاب برای رویش میلیون ها گیاه و زندگی میلیون ها موجود زنده دیگر انرژی و روشنائی لازمه را هدیه نکرده است؟
·        گرمای لازم برای زندگی میلیون ها جانور و انسان را تأمین نکرده است؟
·        از طریق رویش گیاهان و تولید اکسیژن حیات میلیاردها موجود زنده ریز و درشت را امکان پذیر نساخته است؟
·        آیا بوسیله گیاهان گاز کربنیک سمی را جذب و به مواد غذائی لازم برای موجودات زنده بدل نساخته است؟

·        چرا و به چه دلیل، شاعر از بی مصرفی آفتاب سخن می گوید؟

2
·        حریف هماندیش به این پرسش، پاسخ دقیق و درست می دهند:
·        چون شاملو مفهوم مجرد را (یعنی عشق کذائی را) جسته و نیافته، پس آفتاب بی مصرف بوده است.

·        این اما به چه معنی است؟
3


·        این اولا بدان معنی است که شاعر برای پیدا کردن مفهوم مجرد و یا عشق کذائی، تابش آفتاب را به عنوان چراغ بدست گرفته است.

·        چرا ما به این نتیجه می رسیم؟

الف
·        برای اینکه شاملو تحت تأثیر شدید مولانا بوده است.
·        دکتر خصوصی اش بارها می پرسد که چرا شاملو از سعدی دل خوشی ندارد، ولی شیفته مولانا ست.
·        شاملو ولی پاسخ دندانگیری پیدا نمی کند و پرت و پلا تحویلش می دهد.
·        نتیجه دلبخواهی که دکتر می گیرد، اولا این می شود که سعدی اندیشه خود را در فرم حکایت بیان می کند، همانطور که اخوان ثالث.
·        ثانیا این می شود که مولانا هرچه به ذهنش می آید،  بر زبان می راند.

ب
·        مولانا شعر معروفی دارد:
  دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر، 
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.

·        شاملو چراغ شیخ را با تابش آفتاب جایگزین می سازد و انسان را با مفهوم مجرد و به قول حریف با عشق مورد نظر طبقات اجتماعی واپسین.

ت
·        شاملو ضمنا پس از انقلاب سفید، شعری بر ضد همکار توده ای با دندان کرم خورده اش سروده که در آن هم خورشید به عنوان چراغ برای یافتن چیزی به خدمت گرفته می شود.

4
·        دکتر خصوصی شاملو از ایشان می پرسند:
·        «در شعر «چلچلی» از مفهوم مجرد، منظور عشقه؟»

·        شاملو جواب می دهد:
·        «همه چیزی می تونه باشه:

·        عشق و حقیقت و خدا.»
·        (دکتر نورالدین سالمی، «بامداد در آینه»، ص 56 )   

5
·        خوب فرض کنیم که مفهوم مجرد، عشق بوده و شاملو در جستجوی آن بوده و متأسفانه هنوز نیافته است.
·        آیا می توان به دلیل عدم موفقیت شاعری در پیدا کردن مفهوم مجردی، تابش آفتاب را بی مصرف تلقی کرد؟

·        اگر آری، این به چه معنی است؟

6
·        این بدان معنی است که شاعر و ضمنا شخص شخیص حریف هماندیش، فرد را و قبل از همه خویشتن پرجلال و جبروت خویش را در کانون هستی قرار می دهند:
·        وقتی که با چراغ آفتاب به پیدا کردن عشق انتزاعی نایل نمی آیند، به انکار فایده و ارزش مصرفی آفتاب می پردازند.

·        این طرز تفکر اما نشانه چیست؟

7
·        این طرز تفکر نشانه باور بی چون و چرا به ایندیویدوئالیسم (فردگرائی) است که یکی از گرایشات مرکزی و اصلی جهان بینی بورژوازی بوده و امروزه از محتوای مثبت و ضد فئودالی پیشین تهی شده است.
·        خودخواهی شاملو نیز یکی از عناصر اصلی ایندیویدوئالیسم است.
·        برای درک دقیقتر مطلب، اشاره ای به تعریف این مکتب فکری و ارزشی بورژوائی ضرر نخواهد داشت:


·        «ایندیویدوئالیسم (فردگرائی، اصالت فرد) به طرز تفکر، طرز رفتار و یا درک تئوریکی وی اطلاق می شود که فرد انسانی را بلحاظ حقوق، منافع و حوایجش، مقدم تر از جامعه محسوب می دارد. 

·        ایندیویدوئالیسم در مراحل آغازین توسعه جامعه بورژوائی، به معنی عمده کردن ارزش و اعتبار و عزت فرد انسانی، به عنوان شعاری هومانیستی در راستای رهایش انسان از قید و بند فئودالیسم و در جهت شکوفائی روحی و شخصیتی او تلقی می شد و در مبارزه ایدئولوژیکی بورژوازی آغازین، در ادبیات کلاسیک بورژوائی، اقتصاد سیاسی، تئوری اجتماعی و فلسفه جای خاص خود را داشت.

·        با رشد سریع سرمایه داری، با گسترش مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، استثمار سرمایه داری  و ستم و با اضمحلال «عزت شخصی در ارزش مبادله» (مارکس)، این آرمان رفته رفته در تضاد با واقعیت ملموس قرار گرفت و از ایندیویدوئالیسم تنها دستاویزی باقی ماند برای توجیه مسائل زیر:


1

·        ستم و استثمار کاپیتالیستی




2

·        سودجوئی و رقابت

3

·        تضاد آشتی ناپذیر فرد با جامعه بورژوائی  



4

·        جنگ همه بر ضد همه.   


·        فرم های نمودین مدرن ایندیویدوئالیسم بورژوائی به شرح زیرند:


1

·         اگوئیسم (خودپرستی) لگام گسیخته و بیرحمانه


·        مراجعه کنید به اگوئیسم



2

·        حرص بی حد و مرز ثروت اندوزی بویژه از سوی وابستگان به طبقه حاکمه



3

·        استفاده از هر آنچه که سودآور باشد، بمثابه بیانگر گردش حداکثر سرمایه.



4

·        حراج تمام و کمال روابط انسانی



5

·        ارزیابی انسان های دیگر بمثابه چیزهای مصرفی



6

·        بیگانگی و بی تفاوتی متقابل انسان ها



7

·         فساد اخلاقی،


8

·        افزایش جرایم و جنایات و امثالهم   

·        ایندیویدوئالیسم همزمان در کلیه فرم های ایدئولوژی و جهان بینی امپریالیستی نفوذ می کند که در لفافه دفاع از «آزادی» و «حقوق» فردی برای مقاصد زیر مورد سوء استفاده قرار می گیرد:

1
·        برای مبارزه  بر ضد «کلکتیویسم کمونیستی»

2
·        برای توجیه طرز تفکر و طرز رفتار ایندیویدوئالیستی (فردگرایانه)

3
·        برای توجیه ریشه های اجتماعی ایندیویدوئالیسم و سرپوش نهادن بر آنها

4
·        بویژه برای توجیه مالکیت خصوصی کاپیتالیستی بر وسایل تولید  

5
·        برای مبارزه بر ضد اتحاد ارگانیک زحمتکشان

6
·        این امر خود را در موارد زیرین نمایان می سازد:

1
·        در تئوری های مربوط به مسئولیت خاص

2
·         در تئوری های مربوط به نقش تعیین کننده مؤسسات اقتصادی

3
·        در روانشناسی توده ای  که «نخبگان» و «توده های» به اصطلاح بی ارزش را در مقابل هم قرار می دهد.

·        مراجعه کنید به تئوری نخبگان در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
·        در جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی بورژوائی که حاوی طرح های نظری و فونکسیون های اجتماعی اند.»
·        مراجعه کنید به ایندیویدوئالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر