۱۳۹۱ آذر ۲۲, چهارشنبه

سیری در جهان بینی شاملو (20)

متانقدی بر سیری در جهان بینی شاملو (1)

 شین میم شین
شعر یاران ما که تو تحلیل کرده ای، مال سال 1332 است، سالی که  همه نوچه ها ـ به قول تو ـ  یا دربند بودند و یا فراری و از تشکل ها که  به مثابه قلب، زخم خورده بودند، چیزی نمانده بود.
من زنده ام به رنج ، یعنی مبارزه ادامه دارد.
این اشاره ای است به رنج کس یا کسانی که کشته شده اند و من باید باشم تا گرد بیاورم هردرد را که باز بمانم و جلو بروم

من این ها را از این شعر زیبا می فهمم

حریف هماندیش


·        خیلی ممنون.
·        ما از ملل دیگر، خبر موثق نداریم، ولی ایرانی جماعت در هماندیشی و چالش فکری به دنبال تنها چیزی که نیستند، حقیقت عینی است.
·        حریف هماندیش شخصا اعلام داشته بود که «من» شاملو، «من» نوعی است.
·        تلاش ما در این تحلیل ها، تمرکز روی این مسئله بود.
·        ما می خواستیم صحت و سقم نظر حریف هماندیش را به محک عینی بزنیم.
·        محکی که ما به خدمت گرفتیم، خود شعر شاملو بود.
·        ما بر اساس تحلیل عینی مفاهیم و احکام شاملو، در جهت شناخت محتوای مقوله کذائی و همه جائی و همیشه حی و حاضر «من» در شعر و نثر ایشان حرکت کرده ایم و جا به جا این سؤال سرشته به تردید را بر زبان رانده ایم که آیا «این شیوه تفکر مبتنی بر عوامفریبی و خودستائی است و یا به معنی سخن گفتن «از انسان نوعی و مشترکات» شاعر با آن است؟»

·        کنکاش ما هنوز ادامه دارد.
·        یعنی ما در جهت به محک زدن نظر حریف هماندیش حرکت خواهیم کرد و بحث هنوز خاتمه نیافته است.  
·        حریف هماندیش اکنون به رسم و روالی آشنا (در حق ایرانی جماعت)، تفسیر سوبژکتیفی از شعر شاملو تحت عنوان «یاران من» ارائه می دهند و در ضمن عنوان شعر را به «یاران ما» تبدیل می کنند، تا بلکه از معرکه هماندیشی پیروز بیرون روند.
·        فرض کنیم حق با حریف هماندیش است.


حریف هماندیش 
شعر یاران ما که تو تحلیل کرده ای، مال سال 1332 است .

·        خوب فرض کنیم که شاملو تواریخ اشعار خود را با دقت مینیاتوری رعایت کرده باشد.

·        اکنون این سؤال پیش می آید که آیا تحلیل اندیشه ها و آثار هنری باید سوبژکتیف باشد و یا اوبژکتیف؟

·        شکی نیست که هر اثر هنری و از آنجمله شعر تاریخ تولدی دارد.
·        هر اثر هنری اما حاوی محتوای عینی و واقعی است و درست به همین دلیل هزاران سال عمر می کند.
·        جاذبه کماکان آثار هنری جهان باستان نیز به دلیل لایتناهیت واقعیت عینی است.
·        چون هر اثر هنری انعکاس همان واقعیت عینی، یعنی همان چیزها، پدیده ها، سیستم ها و مناسبات مستقل از میل و هوس انسان ها ست که ابدی است.

·        تعلق این شعر به سال 1332 که ربطی به محتوای مقوله کذائی «من» ندارد.

حریف هماندیش

شعر یاران ما که تو تحلیل کرده ای، مال سال 1332 است، سالی که  همه نوچه ها ـ به قول تو ـ  یا دربند بودند و یا فراری و از تشکل ها که  به مثابه قلب، زخم خورده بودند، چیزی نمانده بود.

·        فرق تحلیل اوبژکتیف با تحلیل سوبژکتیف و به عبارت دقیقتر تفاوت و تضاد تحلیل متافیزیکی با تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی همین جا آشکار می گردد.

1
·        حریف بی اعتنا به مفاهیم و احکام شعر، بی اعتنا به شعر شاملو به مثابه اوبژکت شناخت، تاریخی برای آن  کشف می کنند.
·        کشف تاریخ همان و تفسیر سوبژکتیف شعر، یعنی تفسیر اوبژکت شناخت بی اعتنا به چند و چون خود آن، همان.
·        شعر یاران من شاملو بدین طریق نه بطور عینی، نه بر اساس مفاهیم و احکام واقعی موجود در آن، بلکه بنا بر میل و هوس حریف هماندیش و خدا نکرده تحت فرمان منافع طبقاتی ایشان بطور کاملا سرسری تفسیر می شود.

2
·        حریف هماندیش اما حتی در اسلوب متافیزیکی خود پیگیر نیستند.
·        چون تفسیر سوبژکتیف، قبل از هر چیز باید به خود سوبژکت شعر، یعنی به خود شاملو و ضمنا به نیت سوبژکتیف سرودن شعر هم توجه کند.
3
·        حریف هماندیش  اما با تک تیری چندین نشان در آن واحد می زنند:

افسران حزب توده در بیدادگاه دربار و امپریالیسم
الف
·        اولا شاملو را یار و همرزم و همسنگر سرداران توده های مولد و زحمتکش جا می زنند.
·        انگار خانه شاملو مخفیگاه روزبه و سیامک و مبشری و غیره بوده است و محل تشکیل جلسات رهبران حزب توده.

ب
·        ثانیا خود را در نهایت کوچه ی علی چپگرائی، کمونیست دوآتشه جا می زنند و طرفدار سینه چاک حزب توده.

·        حریف حتما خواهند گفت:
·        تو داری مغلطه می کنی.

·        من کی گفتم که طرفدار کمونیسم و حزب توده ام.

·        من فقط دلیل سرایش این شعر را و هویت یاران شاملو را گفتم.

ت
·        حق بظاهر با حریف است.
·        ولی فقط بظاهر.

·        چون اگر فرض بر آن باشد که شاملو شاعر حزب توده بوده، پس طرفدار سینه چاک شعر شاملو نمی تواند غیر سیاسی و خدا نکرده بیزار از کمونیسم و در هنگامه رزم طبقاتی حتی آنتی کمونیست باشد.

پ
·        بنابرین، منطق حکم می کند که یا شاملو همان باشد که تحلیل عینی شعرش نشان می دهد و یا هویت ایدئولوژیکی ماهوی دیگری داشته باشد که از جاذبه غول آسائی برای طبقات اجتماعی غیر پرولتری برخوردار باشد.

جام جهان نما
ث
·        بنظر ما کسانی که فاقد چراغ جهان بینانه اند، برای نجات از گمراهی، حداقل می توانند از جام جهان نمائی با هشیاری ضمنی بهره بر گیرند:

1
·        اگر خود، بورژوا و یا فئودال و یا خرده بورژوا هستند، کمونیست بی غل و غشی را پیدا کنند و موضعگیری او را در زمینه همه مسائل جامعه و جهان معیار قرار دهند:
·        اگر طرف گفت که کوسه حیوان خونخواری است.
·        خود به این نتیجه برسند که کوسه نسخه نئولیبرالیسم را در آستین دارد و حیوان به اصطلاح خیر و بشردوست و نیکوکار و دموکراتی است.

2
·        اگر خود به طبقات مولد و زحمتکش تعلق دارند، بورژوا و یا فئودال و یا حداقل خرده بورژوای بی غل و غشی را پیدا کنند و از او جام جامعه نما و یا حتی جهان نمائی بسازند.
·        اگر بورژوا هر چه بد و بیراه در چنته داشت، نثار چاوز و کاسترو و چین و ویتنام کرد، به این نتیجه برسند که نسیم امید توده های مولد و زحمتکش از سوی آنها می وزد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر