۱۳۹۰ مهر ۱۱, دوشنبه

قصه های خانم گاف (6 )

حقیقت ستیزی ترفندمند
گاف سنگزاد

• روایت می کردند که خردمندی تیزهوش در عصر جاهلیت مدرن به تعفن جهنم جدیدی پیشاپیش پی برده بود و در منبری به افشای بی پروای آن کمر بسته بود.

• در عصر جاهلیت مدرن کسی به چیزی گوش نمی داد و چیزی نمی خواند.

• اطعام و نشخوار خبرلقمه ها و تماشای سرسری سرتیترها اشتغال اصلی انسان واره های سردرگم این دوره را تشکیل می داد.

• نه کسی به دنبال کشف حقیقت بود و نه کسی برای حقیقت بی مشتری تره خرد می کرد.


• چرا که شیوه های حقیقت ستیزی بغرنج تر، پخته تر، تیزهوشانه تر و ترفندمندتر گشته بودند:

• دهها هزار اندیشنده مزد بگیر سر به زیر به خدام خدایان دوزخ بدل شده بودند و دور افتاده ترین نیازها و آرزوهای بنی بشر را تحلیل، تفسیر و برنامه ریزی می کردند و برای تحکیم، تثبیت و تداوم جهنم به خدمت می گرفتند.

• یکی از این شیوه های پر ترفند، ابراز طلبه مابی به صاحب سخن طاغی بود و طرح سؤالاتی بی ربط به خبر هولناک، ولی با ربط به انحراف مشام بشری از تعفن جهنم جدید.


اندیشنده گفت:
«این شیوه عمل، شمشیر دو لبه را ماند که در آن واحد هم بر گردن صاحب سخن فرود می آید و هم بر گردن مستمع، هم صاحب سخن را از تحلیل دقیقتر تعفن جهنم جدید و افشای هر چه بیشتر آن باز می دارد و هم مستمع را به دنبال نخود سیاه بی مصرف می فرستد.»

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر