۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

سقراط

سقراط (469 ـ 399 ق. م.)
قصه های آقای کوینر
برتولت برشت
برگردان میم حجری

• آقای کاف، پس از مطالعه محتواکاوانه کتابی در باره تاریخ فلسفه، نسبت به کوشش فلاسفه در زمینه غیرقابل شناسائی بودن اصولی چیزها ابراز انزجار نمود.

• او گفت:

• «وقتی که سوفیست ها از همه چیزدانی دم می زدند، بی آنکه چیزی را مطالعه و بررسی کرده باشند، سوفیست شهیری به نام سقراط پا به صحنه نهاد و با گستاخی خودخواهانه ای اعلام کرد:
• «من می دانم که نمی دانم.»

• ایکاش مجالش می دادند که جمله خود را به پایان رساند و بگوید:
• «من هم به مطالعه و بررسی چیزی نپرداخته ام.»

• (برای دانستن چیزی باید به مطالعه و بررسی آن پرداخت.)


• او ظاهرا جمله خود را ناتمام رها کرده است.

• شاید هم هلهله و هورای خروشان شنوندگان جمله ناقص او و تداوم دوهزارساله این هلهله و هورا مابقی جمله او را بسان سیلی بلعیده است.»


• مراجعه کنید به اصل قابل شناسائی بودن جهان
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر