۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۱, چهارشنبه

حزب سوسیالیستی سام وب در قرن بیست و یکم (1)

نقدی بر نوشته ای از سام وب تحت عنوان
حزب سوسیالیستی در قرن بیست و یکم
چه سیمائی دارد، چه می گوید و چه می کند؟
برگردان مینا آگاه
سرچشمه: نوید نو
شین میم شین

• سام وب پس از ارائه سوابق خود مشخصات حزب سوسیالیستی ایدئال خود در قرن 21 را در نکاتی برمی شمارد.
• ما سعی می کنیم که این نکات را به تزهائی تجزیه و سپس تحلیل کنیم.
• تحلیل ما عمدتا اوبژکتیف خواهد بود.

• این اولین مطلبی است که ما از سام وب می خوانیم.

• تا کنون به خواندن سطوری جسته و گریخته از نوشته های او بسنده کرده ایم.

1
نکته اول

تز اول
تعریف دنیای کنونی:
به نظر می رسد سیستم اجتماعی موجود بازتولید شرایط برای استثمار نیروی کار و طبیعت را به اعلا درجه خود می رساند.

• سام وب از مفهوم مبهم «سیستم جهانی» صحبت می کند.
• ظاهرا منظور او سیستم اجتماعی سرمایه داری است.
• معلوم نیست که چرا او چیزها را به نام نمی خواند تا خواننده مجبور به حدس و گمان نشود و خدا نخواسته گیج و سردرگم و گمراه نگردد.

• سیستم اجتماعی ظاهرا «بازتولید شرایط استثمار از نیروی کار انسانی و طبیعت را به حد اعلا می رساند.»

• اگر مفهوم «بازتولید» درست و دقیق ترجمه شده باشد، اضافی است.

• سرمایه داری جهانی اکنون شرایط بهره کشی از طبیعت و انسان (بمثابه طبیعت دوم) را در مقیاس تمام ارضی شدت بخشیده است.

• به قول حکیم آلمانی ـ ورنر سپمن ـ اکنون ما با حتی فرم هائی از انباشت اولیه سرمایه سر و کار داریم.

• استثمار انسان بوسیله انسان اکنون ابعاد بیشرمانه وحشتناکی به خود گرفته است.


• مراجعه کنید به پایان انتقاد از سرمایه داری؟ در تارنمای دایرة المعارف روشنگری.


تز دوم
انتقال سلطه گرایانهٔ قدرت در دنیایی پر جمعیت و به شدت رقابتی، هرچند در مراحل اولیه ی خود، به آسانی می تواند دنیا را به رقابت های خشن داخلی، جنگ های عمومی و آشوب بکشاند.

• سام وب در این حکم، از مفهوم «انتقال قدرت» سخن می گوید.

• انتقال قدرت انتزاعی معنی ندارد.

• انتقال قدرت همیشه مشخص است.
• انتقال قدرت همیشه از دست طبقه ای به دست طبقه و یا طبقات دیگر است.

• ولی سام وب نمی گوید که انتقال قدرت از دست کی به دست کی مورد نظر او ست.

• هر مارکسیستی از این مفهوم برای بیان انتقال قدرت از دست طبقه اجتماعی معینی به دست طبقه و یا طبقات اجتماعی دیگر استفاده می کند.

• ولی آیا منظور سام وب نیز همین است؟

• یا اینکه منظور او، انتقال قدرت از دست ایالات متحده و متحدان جهانی اش به دست کشوری و یا جبهه ای دیگر است؟

• منظور از انتقال سلطه گرانه (؟) قدرت چیست؟
• انتقال قهرآمیز قدرت؟

• در هر صورت انتقال قدرت بنظر سام وب بسیار خطرناک است.
• چون می تواند به رقابت های خشن داخلی (؟)، جنگ های عمومی (؟) و آشوب منجر شود.

• ما از اصل مطلب اطلاعی نداریم و امیدواریم که مترجم امانت لازم را به خرج داده باشد.


• این فرمولبندی های سام وب عمدتا نادقیق و چه بسا بسیار خام اند.
• رقابت های داخلی در کدام سیستم مختصات؟
• در داخل جبهه امپریالیسم و یا در داخل هر کشور؟

• به هر حال، سام از انتقال قدرت اخطار می دهد.
• همان بهتر که وضع همانطور بماند که هست.

• این موضعگیری ما را به یاد موضعگیری های طرفداران کنسرواتیسم می اندازد.


تز سوم
گروهی از فرایندها مانند گرمایش کرهٔ زمین، تکثیر سلاح های هسته ای و جنگ، فقر جهانی، بیماری های فراگیر، فشار جمعیتی، و نابودی منابع طبیعی در حال گسترش اند که می تواند عواقب مصیبت باری داشته باشند و موجودیت بیشتر گونه های زنده را تهدید می کند.

• در صحت حدس سام وب شکی نیست.
• حتی می شد، بلایای طبیعی از قبیل زلزله، آتش فشان، توفان، طغیان رودها و دریاها و اصابت کمیت بر زمین را بر ان اضافه کرد.
• ولی سام وب ـ ظاهرا ـ روندهای یاد شده را فقط بطرز پسیمیستی و سرنوشتی می بیند و نشان می دهد.

• شاید بعدها بگوید که آلترناتیو دیگری نیز هست.
• شاید بعدها بگوید که با تغییر تناسب قوا به نفع نیروهای پیشرفت اجتماعی می توان از اکثر این پدیده ها جلوگیری کرد.

• مارکسیست های راستین چه بسا همین معضلات را برمی شمارند و از آلترناتیو سوسیالیستی به جای بربریت سرمایه داری به دفاع برمی خیزند.

• این چیزها به نظر آنها مقدر و لایتغیر نیستند.


تز چهارم
ظهور ناگهانی و گسترش فن آوری جدید (بویژه وسایل ارتباط جمعی) که به تدریج ساختار اقتصاد، اشتغال، طبقه، نژاد، و جنسیتی، روش تولید، عادت های مصرفی، سیاست های طبقاتی و دمکراتیک، اشکال تعامل اجتماعی و زمان استراحت، قدرت ابزار کشتار جمعی و ماهیت جنگ، و مفهوم زمان و فضا را تغییر شکل می دهد.

• تکنولوژی جدید، بویژه رسانه های همگانی ـ بنظر سام وب ـ فرم چیزهای زیر را بتدریج تغییر می دهد:

1
ساختار اقتصادی را

• ساختار اقتصادی به چه معنی است؟
• ساختار اقتصادی به مناسبات تولیدی می گویند که با نیروهای مولده، دیالک تیکی را تشکیل می دهد.

• مناسبات تولیدی مثل هر چیز دیگر هرگز بطور تدریجی و یا خود به خودی تغییر کیفی نمی یابند.

• حتی ساده ترین تغییر کیفی، یعنی تبدیل آب مایع به بخار و یا به یخ در دیالک تیک تغییرات کمی و کیفی صورت می گیرد:
• تغییرات تدریجی و ناچیز پس از رسیدن به حد عینی (صد درجه و صفر درجه سانتیگراد) متوقف می شوند و ناگهان بطور جهشی آب از مایع به بخار و یا به یخ عبور می کند.

• مناسبات تولیدی نیز تنها به برکت انقلاب اجتماعی، یعنی قبل از همه، ببرکت تغییر فرم مالکیت بر وسایل اساسی تولید تغییر می یابد.

• با رفرم های تدریجی در این و یا آن گوشه جامعه نمی توان به تغییر مناسبات تولیدی نایل آمد.

• این نظریه بوی رفرمیسم می دهد و نظریه غیرعلمی و ارتجاعی باطلی بیش نیست.


• بانی این نظر برنشتاین و شرکاء بودند که دیگر نیستند تا بطلان نظریات خود را ببینند، ولی نوادگان آنها می توانند پس از نظری به سیر تاریخ معاصر به این حقیقت امر پی ببرند.


• گذار انقلابی از فرماسیون اجتماعی نازل به فرماسیون اجتماعی عالی، کشف تاریخی و تاریخساز مارکس و انگلس بوده است و هزاران بار صحتش در پراتیک زندگی به اثبات رسیده است.


• ظهور ناگهانی (و یا تدریجی) و گسترش تکنولوژی و رسانه های همگانی نمی تواند مناسبات تولیدی (ساختار اقتصادی) حاکم در فرماسیون های اجتماعی را تغییر دهد.


• هسته معقول گفتار سام وب این حقیقت امر است که نیروهای مولده بطور سریعی رشد کرده اند.
• رشد نیروهای مولده به مثابه محتوا تغییر مناسبات تولیدی (ساختار اجتماعی ـ اقتصادی جامعه بشری را) بمثابه فرم، تغییر فرم مالکیت بر وسایل تولید (بر تکنیک و تکنولوژی و رسانه ها و مواد خام و اولیه و غیره) را الزامی می سازد.
• ضرورت اوبژکتیف (عینی) انقلاب اجتماعی در همین جا ست.

2
اشتغال و طبقه و نژاد را

• ظهور ناگهانی (و یا تدریجی) و گسترش تکنولوژی و رسانه های همگانی نمی تواند فی نفسه کاری کند.
• این ادعای پوچ و ضدعلمی طرفداران مکتب ارتجاعی ـ امپریالیستی تکنیسیسم است.

• مراجعه کنید به به تکنیک و تکنیسیسم در دایرة المعارف روشنگری.

• تکنیک نه سوبژکت، بلکه اوبژکت است.

• تکنیک بوسیله طبقات اجتماعی معینی بطور هدفمند و در راستای منافع طبقاتی معینی مورد استفاده قرار می گیرد.

• اگر تغییر فرم اشتغال و لایه بندی های طبقاتی در اثر رشد نیروهای مولده (ظهور ناگهانی (و یا تدریجی) و گسترش تکنولوژی و رسانه های همگانی) قابل قبول باشد، تغییر طبقه و نژاد انسانی در اثر آن یاوه ای بیش نیست.


• با رشد نیروهای مولده نه سیاهپوست سفید پوست می شود و نه سام وب سرخپوست.
• با رشد نیروهای مولده نه کارگر سرمایه دار می شود و نه فئودال رعیت.

3
جنسیتی را

• ظهور ناگهانی (و یا تدریجی) و گسترش تکنولوژی و رسانه های همگانی نمی تواند جنسیت انسان ها را تغییر دهد.
• با رشد نیروهای مولده زن مرد و مرد زن نمی شود.

• احتمالا منظور سام وب تغییر روابط جنسیتی میان انسان ها ست.
• روابط جنسیتی در جامعه بشری بوسیله روابط حاکمیتی تعیین می شوند و نه بوسیله نیروهای مولده.

• مراجعه کنید به طبقه و جنسیت به مثابه ابعاد حاکمیت کاپیتالیستی در دایرة المعارف روشنگری

4
روش تولید را

• اگر منظور سام وب از روش تولید، همان مقوله آشنای شیوه تولید باشد، باید گفت که شیوه تولید یک مقوله فلسفی است:
• این مقوله در دایرة المعارف روشنگری مفصلا و مستقلا توضیح داده شده است.

• شیوه تولید بوسیله دو دیالک تیک به هم پیوسته تعیین می شود:
• دیالک تیک نیروهای مولده و مناسبات تولیدی از سوئی و دیالک تیک زیربنا (مناسبات تولیدی) و روبنای ایدئولوژیکی از سوی دیگر.

• ظهور ناگهانی (و یا تدریجی) و گسترش تکنولوژی و رسانه های همگانی نمی تواند شیوه تولید به این معنا را تغییر دهد.


• ظاهرا سام وب با مقولات فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی آشنا نیست.

• شاید منظور او روش مشخص تولید است:

• راسیونالیزاسیون و اوتوماتیزاسیون تولید و غیره است.

• احتمالا منظور او از تغییر طبقه و جنسیت نیز بنا بر تعریف غیرعلمی و عوامانه او از مقولات «طبقه» و «جنسیت» مبتنی بوده است.
• شاید منظور او این بوده، که اکنون کسانی با مدارک دیپلم و لیسانس و دکترا همان رابطه ای را با وسایل تولیدی دارند که کارگران بیسواد و یا کمسواد داشته اند و کماکان دارند.

• سام وب مثل کسانی استدلال می کند که از جهان بینی طبقه کارگر بکلی بی خبرند.


• این پدیده تازه و تراژیکی نیست.

• تازه و تراژیک رهبر حزب کمونیست گشتن بیسوادها ست.

5
عادات مصرفی را

• عادات مصرفی توده ها را در حقیقت نه «ظهور ناگهانی (و یا تدریجی) و گسترش تکنولوژی و رسانه های همگانی»، بلکه طبقات حاکم تعیین می کنند و به حساب تکنولوژی می گذارند تا خود پارسا و پرهیزگار جلوه کنند.

• سام وب آخرین کسی است که نداند که دهها هزار پروفسور و دکتر و دانشمند از رشته های مختلف علمی به تجزیه و تحلیل روندهای روانی انسان ها می پردازند، تا شیوه نگرش خود را بطور سنجیده و اندیشیده حقنه کنند و کالاهای مادی و معنوی مورد نظر خود را آب کنند.


• دهها هزار نوشته منظوم و منثور محتوامند ـ چه بسا ـ بدشواری مشتری پیدا می کنند، در حالی که زباله های فرهنگی فرهنگستیز ارتجاعی و خرافی مبالغ غول آسائی را به جیب مؤلفین مزدورشان سرازیر می کنند.


• تکنیک و تکنولوژی و رسانه خود سوبژکت نیستند، بلکه بوسیله سوبژکت های طبقاتی هدفمندانه مورد استفاده قرار می گیرند.


6
سیاست های طبقاتی و دمکراتیک را

• این ادعا دیگر نور علی نور است.
• تکنولوژی و رسانه تعیین کننده سیاست طبقاتی و دموکراتیک (؟) است.

• بیسوادی سام وب از همین فرمولبندی عربده می کشد:
• سیاست طبقاتی و دموکراتیک!

• انگار سیاست طبقاتی فی نفسه ضد دموکراتیک است و سیاست دموکراتیک غیر طبقاتی است.

• سیاست را هر کودک کودکستان می داند که در تحلیل نهائی اقتصاد تعیین می کند.


• سیاست را منافع طبقاتی افراد و طبقات اجتماعی تعیین می کنند و نه تکنولوژی معصوم و رسانه هیچکاره.


• سام وب از سوسیالیست های اوتوپیکی حتی فرسنگ ها عقب مانده تر است.

• از ماتریالیست های مکانیکی حتی عقب مانده تر است.

7
ماهیت جنگ را

• ظهور ناگهانی و گسترش فن آوری جدید (بویژه وسایل ارتباط جمعی) چگونه می تواند ماهیت جنگ ها را تغییر دهد.
• جنگ به چه معنی است؟

• جنگ عبارت است از ستیز مسلحانه میان دولت ها (و یا گروهی از دولت ها)، میان ملت ها (مبارزات رهائی بخش ملی و جنگ های ضد استعماری) و یا میان طبقات اجتماعی (جنگ داخلی)

• «جنگ عبارت است از ادامه سیاست این و یا آن طبقه اجتماعی.
• در جامعه طبقاتی ـ یعنی در جوامع برده داری، فئودالی و سرمایه داری ـ جنگ های بیشماری رخ داده اند که ادامه سیاست طبقات ستمگر بوده اند.
• اما جنگ هائی هم بوده اند که ادامه سیاست طبقات تحت ستم بوده اند»، لنین می گوید.

• جنگ یک پدیده تاریخی است که در طول عمر جوامع طبقاتی آنتاگونیستی رخ داده است.
• عناصر جنگ ـ البته ـ در جامعه اولیه رشد کرده اند.
• اما برخوردهای قهرآمیز میان طوایف خصلت تصادفی صرف داشته است.
• زیرا این برخوردها از ساختار درونی طوایف ـ بالضروره ـ نشئت نمی گرفتند.

• (اینجا سخن از دیالک تیک ضرورت و تصادف است. مترجم)

• اما با پیدایش جامعه طبقاتی مبتنی بر مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، جنگ بمثابه وسیله ادامه سیاست، بمثابه فرمی برای زورگوئی غیر اقتصادی ـ بالضروره ـ نمودار شد.
• طبقات حاکمه بوسیله جنگ به تصاحب زورگویانه نعمات مادی، وسایل تولید و همچنین خود مولدین بیواسطه ـ یعنی برده ها، رعایا و کارگران ـ می پردازند.

ماهیت جنگ در قاموس سام وب به چه معنی است؟

• بر اساس کدام معیار ما از جنگ امپریالیستی سخن می گوئیم و یا از جنگ رهائی بخش ملی، از جنگ عادلانه سخن می گوئیم و یا از جنگ تجاوزگرانه و ظالمانه؟


• ماهیت جنگ را ماهیت طبقه و یا طبقات شرکت کننده در آن جنگ تعیین می کند، نه تکنولوژی و رسانه ها.


• تکنولوژی و رسانه می توانند به عنوان وسیله جنگی مورد استفاده قرار گیرند.

• تکنولوژی می تواند به تکمیل جنگ افزارها و به ارتقای کیفی آنها منجر شود.
• اما هرگز نمی تواند ماهیت جنگ را تعیین کند.
• تکنولوژی و امکانات رسانه ای واحدی می توانند هم در خدمت امپریالیسم قرار گیرند و هم در خدمت سوسیالیسم.

• مراجعه کنید به دیالک تیک جنگ و صلح در دایرة المعارف روشنگری.

8
مفهوم زمان و فضا را

• مفاهیم و یا دقیقتر بگوییم، مقوله های مکان و زمان، مقوله های فلسفی اند، چیزهای انتزاعی و مجردند.
• زمان و مکان (که اشتباها فضا ترجمه شده) فرم های وجودی لاینفک ماده اند.
• تکنولوژی قدر قدرت و رسانه های بدبخت چگونه می توانند مفاهیم انتزاعی زمان و مکان را تغییر دهند.

2
نکته دوم

تز اول
حزب سوسیالیسم در قرن بیست و یکم از مارکسیسم بعنوان سنتی گسترده که حتی فراتر از جنبش کمونیستی مطرح است با آغوش باز استقبال می کند، اما همزمان، میراث رادیکال و دمکراتیک آمریکائی و دیدگاه سایر سنت های سیاسی و روشنفکرانه را در خود جذب می کند.

• مفاهیمی که سام وب در این تز به خدمت می گیرد، عبارتند از «مارکسیسم»، «جنبش کمونیستی»، «میراث رادیکال و دموکراتیک آمریکائی» و «سایر سنت های سیاسی و روشنفکرانه»

• حزب مورد نظر ایشان که تحت عنوان «حزب سوسیالیسم قرن 21» مطرح می شود، مارکسیسم را به عنوان سنت تلقی می کند و نه بمثابه علم.


• سنت چیز لایتغیری است که از دستی به دستی، از نسلی به نسلی منتقل می شود و تغییر چندان جدی نمی یابد:

• مراسم عید نوروز، چهارشنبه سوری، سینی هفت سین از آن جمله اند.

• ترادیسیونالیسم و یا سنتگرائی ـ بطور کلی ـ یعنی چسبیدن به میراث گذشتگان، به آنچه که معمول و مرسوم است، سنتی است.
• و پر بها دادن به آن در مقابل هر چیز نو و تغییر یابنده در تاریخ، فرهنگ، سیاست، اخلاق و مذهب.

• مراجعه کنید به ترادیسیونالیسم در دایرة المعارف روشنگری

• سنت موسوم به «مارکسیسم» اما برای این حزب ایدئال سام وب، چیزی فراتر از «جنبش کمونیستی» خواهد بود.
• البته مفاهیم سام وب، روی هم رفته مبهم و مه آلودند و معلوم نیست که او مفاهیم خود را با چه محتوائی پر کرده است.

• چرا و چگونه می تواند سنتی به نام مارکسیسم چیزی فراتر از جنبش کمونیستی باشد؟


• سنت چیزی تقریبا همیشه همان و لایتغیر است، در حالی که جنبش کمونیستی در طی تاریخ توسعه و تکامل یافته است.

• سام وب اگر اندکی واژه شناسی خوانده بود، به این حقیقت امر پی می برد:
• واژه های سنت و جنبش خود بیانگر بی زبان همه چیز اند:
• سنت ایستا و همیشه همان است، ولی جنبش حرکت شتابان و بی تاب.

• سام وب ادعا می کند که مارکسیسم مورد نظر او «میراث رادیکال و دموکراتیک آمریکائی» و «سایر سنت های سیاسی و روشنفکرانه» را در خود جذب خواهد کرد.

• این بدان معنی است که مارکسیسم آمیزه ای از جنبش کمونیستی و هر چیز سنتی مثبت و مفید دیگر خواهد بود.

• بدین طریق ظاهرا مارکسیسم که سه جزء آن به قول لنین، ماتریالیسم دیالک تیکی ـ تاریخی، اقتصاد سیاسی و کمونیسم علمی است، به آمیزه ای از جنبش کمونیستی (تجارب مبارزاتی طبقه کارگر) و میراث رادیکال و دموکراتیک آمریکائی و هر چیز مفید و مثبت دیگر بدل خواهد شد.

• در «مارکسیسم» سام وب برای فلسفه ماتریالیستی ـ دیالک تیکی ـ تاریخی بمثابه هسته اصلی جهان بینی طبقه کارگر جائی و برای اقتصاد سیاسی و کمونیسم علمی محلی اختصاص داده نمی شود.


• اگر منظور سام وب همین باشد، مارکسیسم علمیت خود را بکلی از دست می دهد و به مجموعه اکلکتیکی (از هر چمن گلی) بدل می شود.


• ولی ما قصد داوری شتابزده نداریم.


• جوجه را باید آخر پائیز بشماریم.

• یعنی وقتی که همه نکات سام وب را مورد بررسی قرار دادیم.

تز دوم
واژه "مارکسیسم- لنینیسم"، باید به نفع واژه ی ساده ی "مارکسیسم" کنار گذاشته شود.

• ما بر سر واژه ها با کسی دعوائی نداریم.
• واژه فقط فرمی است که حاوی مفهومی است.

• دعوای ما بر سر محتوای واژه ها ست.


• ما با فراغت خاطر می توانیم به جای مارکسیسم ـ لنینیسم از مارکسیسم استفاده کنیم.


• اما هدف سام وب، ظاهرا تطهیر مارکسیسم است، ولی داوری عجولانه کار ما نیست.


• مارکسیسم بنظر سام وب، باید از لنینیسم تطهیر شود، لنینیسم زدائی شود.


• مارکسیسم هرچه باشد، بالاخره پدیده ای اروپائی است، بالاخره می توان آن را هم جزو سنن اروپائی و لاجرم آمریکائی تلقی کرد.

• اما لنینیسم در بهترین حالت و با دست و دل بازی تمام چیزی نیمه اروپائی ـ نیمه آسیائی است و حذفش باید هرچه زودتر عملی شود.
• حساب بچه ناتنی باید از بچه تنی جدا شود.
• این واجب ترین وظیفه حزب سوسیالیسم قرن 21 باید باشد.

• شنیدنی اما دلایل سام وب اند:


تز سوم
واژه "مارکسیسم- لنینیسم"، باید به نفع واژه ی ساده ی "مارکسیسم" کنار گذاشته شود.
چرا که، این واژه انعکاسی منفی در بین عموم آمریکایی ها، حتی بین چپ ها و نیروهای مترقی دارد و بسته به این که مخاطب شما کیست، به نظر یا خارجی یا دگماتیک یا غیردمکراتیک می آید و یا همه ی آن ها با هم.

• ما برای شیرفهم شدن، دلایل سام وب را یک به یک مورد بررسی قرار می دهیم:

دلیل اول
انعکاسی منفی در بین عموم آمریکایی ها، حتی بین چپ ها و نیروهای مترقی داشتن مارکسیسم ـ لنینیسم

• علت حذف لنینیسم نه محتوای تئوریکی آن، بلکه «انعکاس منفی آن در بین عموم آمریکائی ها و حتی چپ ها و نیروهای مترقی» است.

• به قول ویلیام جیمز، «حقیقت هر چیز بوسیله نتیجه نهائی آن اثبات می شود.»

• به عبارت دیگر «هرتصور تا زمانی که برای زندگی ما مفید باشد، حقیقی محسوب می شود.»

• پدر پراگماتیسم ـ ویلیام جیمز ـ به زبان خودمانی بر آن است، که حقیقت آن چیزی است که مفید فایده ای باشد، نه آن چیزی که انعکاس راستین واقعیتی عینی باشد.


• اگر خرافه های عهد عتیق «در بین عموم آمریکائی ها و چپ ها و نیروهای مترقی»» انعکاس مثبت داشته باشند، مارکسیسم سام وب، می تواند آنها را حقیقت بی برو برگرد تلقی کند و جذب کند.


• ولی لنینیسم فقط انعکاس منفی دارد و حذفش ضرورت مبرم.


• مراجعه کنید به پراگماتیسم در دایرة المعارف روشنگری.

دلیل دوم
به نظر یا خارجی یا دگماتیک یا غیردمکراتیک می آید و یا همه ی آن ها با هم.

• لنینیسم ـ بسته به مخاطب آمریکائی ـ در چهار فرم خود را انعکاس می بخشد:

1
خارجی

• بمثابه چیزی خارجی (بیگانه) جلوه می کند، بسان سرخ پوست ها و سیاه پوست ها.
• بیگانه را باید قلع و قمع کرد:
• سرخپوست خوب، به قول رئیس جمهوری از دیار سام وب، «سرخ پوستی است که ده کفن پوسانده است.»

• چه دلیل آمریکائی بهتری می توان برای حذف سرخپوستی نام عوض کرده به نام لنینیسم پیدا کرد؟


2
دگماتیک

• دلیل دوم برای حذف لنینیسم جلوه دگماتیکی لنینیسم است.

• سام وب آخرین کسی است که نداند که لنینسم از سرتاپایش خلاق و خوداندیش و سرکش و دگماتیسم ستیز است، ولی اینجا سخن از ماهیت لنینسم نیست، سخن از خوش آمدن و خوش نیامدن آمریکائی ها ست.


• آمریکائی ها چه بسا اصلا نمی دانند که دگماتیسم به چه معنی است.


• دگماتیسم احتمالا مثل فحشواژه های معمولی است که بطور اوتوماتیک از حنجره بیرون می زند و فحاش به معنی حقیقی اش واقف نیست.


• اما طنز تاریخ را باش!


• لنینیسم اکنون از سوی رهبر حزب کمونیستی، دگماتیک تلقی می شود، لنینیسمی که با همه فرقه هائی که بطور دگماتیستی به مارکسیسم دوران سرمایه داری رقابت آزاد چسبیده بودند، به جنگ آشتی ناپذیر برخاسته است، حساب خود را از منشویک های وطنی و بین المللی جدا کرده است و از امکان پیروزی انقلاب پرولتری نه تنها در یک کشور سرمایه داری صنعتی پیشرفته، بلکه حتی در یک کشور سرمایه داری عقب مانده دفاع کرده است و تز حلقه سست بودن را اعلام و در کوره سوزان پراتیک تاریخ اثبات کرده است:

• در کوره سوزان پراتیک روسیه، چین، کوبا، ویتنام و الی اخر.

3
غیر دموکراتیک

• این ایراد سوم لنینیسم است:
• لنینیسم برای آمریکائی جماعت غیر دموکراتیک جلوه می کند.

• معلوم نیست که چرا و به چه دلیل مارکسیسم دموکراتیک جلوه می کند، ولی لنینیسم غیر دموکراتیک.


• چه معیار و ملاک عینی و واقعی برای دموکراتیسم ایده ها، اندیشه ها و علم ها وجود دارد؟


• فیزیک و شیمی و بیولوژی آیا دموکراتیک اند و یا غیر دموکراتیک؟


• ولی با سلیقه مردم نمی شود جنگید.

• حالا که لنینیسم ـ بی اعتنا به ماهیت و محتوای واقعی اش ـ غیر دموکراتیک جلوه می کند، پس باید برای جلب علاقه عموم مردم و چپ ها و نیروهای مترقی آمریکا به جراحی این عضو گندیده و متعفن پرداخت و خود را از شرش خلاص کرد.

• اما چاره چیست، اگر فردا عموم مردم از خود مارکسیسم هم خوش شان نیاید؟


4
خارجی، دگماتیک و غیر دموکراتیک

• این دیگر واویلا ست.
• لنینیسم همه صفات ناپسند و انزجار آور را در خود جمع کرده است و باید برود، آنجا که عرب نی انداخت.

تز چهارم
همچنین، مارکسیسم – لنینیسم مشابه مارکسیسم کلاسیک نیست.

• دلیل جدی دیگر سام وب برای حذف لنینیسم، این است که مارکسیسم ـ لنینیسم با مارکسیسم کلاسیک مشابه نیست.

• کسی که دو ثانیه قبل لنینیسم را به جرم واهی دگماتیسم جراحی کرده و دور انداخته، اکنون خود را طرفدار سینه چاک مارکسیسم کلاسیک جا می زند.


• چسبیدن به مارکسیسم کلاسیک، معنائی جز طرفداری از دگماتیسم عریان ندارد.


• سؤال اکنون این است که آیا مارکسیسم مورد نظر سام وب که همه سنن آمریکائی را جذب می کند، چه شباهتی به مارکسیسم 1848 مارکس و انگلس دارد؟


تز پنجم
ایده های مارکس و انگلس و لنین و سایر مارکسیست های اولیه، اگر مورد بررسی قرارمی گرفتند و به طور خلاقانه ای در مورد واقعیت های جاری بکارگرفته می شدند، قدرت تجزیه و تحلیل بی نظیری را داشت.

• شلختگی فرمولبندی سام وب واقعا تماشائی است:
• اگر ایده های مارکس و انگلس و لنین مورد بررسی قرار می گرفتند، خلاقانه با واقعیات جاری انطباق داده می شدند، در آن صورت قدرت تجزیه و تحلیل می داشتند.

• جمله ناتمام است، ولی گویای همه چیز است:

• چون چنین نشده، پس فاقد قدرت تجزیه وتحلیل اند.

• این بدان معنی است که خود ایده های کلاسیک های مارکسیسم فی نفسه حاوی قدرت تحلیلی نیستند، بلکه بشرطی حاوی قدرت تحلیلی خواهند بود که طبق نسخه سام وب مورد استفاده قرار گیرند:
• بدین طریق شیوه استفاده از ایده، فونکسیون آن را تعیین می کند.

• فونکسیون قوری را نه خود قوری، بلکه شیوه و طرز استفاده از آن تعیین می کند:

• اگر قوری به مثابه آفتابه مورد استفاده قرار گیرد، فونکسیون آفتابه را خواهد داشت، می تواند هم فونکسیون قابلمه داشته باشد، اگر بتوان در ان آبگوشتی تهیه کرد.

• سام وب بدین طریق فاتحه بلند بالائی بر دیالک تیک وسیله و فونکسیون می خواند:

• فونکسیون چیزها نه ذاتی انها، بلکه دلبخواهی و سوبژکتیف می گردند.

• اگر ایده های کلاسیک ها بدلخواه سام وب، مورد استفاده قرار نگیرند، فاقد پتانسیل تحلیلی اند.


• خصلت چیزها نه در درون خود آنها، بلکه در کله سوبژکت است.

• ما این طرز تفکر را سوبژکتیویسم می نامیم که شیوه تفکر باطل و عقب مانده ای است.

• مراجعه کنید به دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت.

تز ششم
اما چنین چیزی را نمی توان در مورد مارکسیسم- لنینیسم گفت.

• مارکسیسم ـ لنینیسم بنظر سام وب، بطور خلاق مورد استفاده قرار نگرفته و با واقعیت عینی انطباق داده نشده و لذا دیگر به درد نمی خورد.
• تلاش عرقریز لنین ظاهرا ربطی به توسعه عملی و نظری خلاق مارکسیسم نداشته است.
• ولی سام وب برای ادعای خود دلیل دارد:

تز هفتم
مارکسیسم- لنینیسم طی دوران استالین که محققین شوروی، تحت رهنمودهای استالین، نوشته های اولیه ی مارکسیست ها را سیستماتیک و ساده کردند - لازم به ذکرنیست که آن را مطابق نیازهای کشور شوروی و حزب درآوردند - شکل رسمی به خود گرفت.

• دلیل سام وب این است که در دوره استالین مارکسیسم ـ لنینیسم سیستماتیک و ساده شده است، چون مطابق نیازهای شوروی و حزب شکل رسمی به خود گرفته است.
• حالا که اینطور شده، باید لنینیسم را از آن جدا کرد، تا کارها رو به راه شوند.
• سام وب در این حکم سه ایراد اصلی به محققین شوروی می گیرد:

ایراد اول
سیستماتیک کردن مارکسیسم ـ لنینیسم

• بنظر او مارکسیسم ـ لنینیسم نمی بایستی سیستماتیک و منظم شود.
• مارکسیسم ـ لنینیسم می بایستی بصورت ایده های پراکنده در آثار مارکس و انگلس و لنین بماند و نظم و انتظامی پیدا نکند.

• ولی کدام علمی وجود دارد که فرم سیستم به خود نگرفته است؟


• البته اگر کسی مارکسیسم را سنت تلقی کند، از او نمی توان انتظاری دیگر داشت.

• سنت را اما کسی بطور خلاق بنا بر اوضاع و احوال بکار نمی بندد.
• از سنت کسی انتظار قدرت تجزیه و تحلیل ندارد.

ایراد دوم
ساده کردن مارکسیسم ـ لنینیسم

• ایراد دوم اگر در زمان استالین صورت گرفته، ایرادی جدی است و می توان با سام وب همرأی شد و از کمونیست های روس اتنقاد کرد.

ولی تنزل دادن مارکسیسم تا درجه یک سنت، آیا بدترین نوع ساده کردن یک علم نیست؟

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر