۱۳۸۹ آذر ۳۰, سه‌شنبه

فرار بزدلانه از تاریخ (10)

چیانکایچک

مبارزه در راه کسب هژمونی جهانی

دومه نیکو لوسوردو
برگردان شین میم شین
1999

• ظاهرا حضرات چپ، در زمینهً تعریف و تمجید بی حد و حصر از گرامشی مشکلی ندارند.
• ولی اصولا یادشان می رود، که بخش اساسی کار او نبرد برای کسب هژمونی بود.
• به جراًت می توان گفت، که حضرات چپ، مقوله ها، ارزیابی ها و استنادهای تاریخی خود را بی کم و کاست، از نظریه پردازان امپریالیستی حاکم به عاریه می گیرند و پرخاشگرتر از آنها به عنوان کشفیات خود به خورد انبوه بی خبر و دنباله رو می دهند.

• سی امین سالگرد شورش مردم مجارستان، بهانه ای می شود برای یادآوری مداخلهً شوروی در سال 1956 در این کشور و حضرات به اصطلاح چپ خود را موظف به انتقاد بیرحمانه می بینند.
• در روزهای پایانی سال 1997 لیکن کسی فرصت نمی کند، به مناسبت پنجاهمین سالگرد سرکوب مردم چین (فرمز) توسط چیانکایچک حرفی بزند.

• حادثه ای تقریبا بی اهمیت که از کنارش می گذرند!

• بنا بر اظهارات مقامات رسمی مجارستان، در سال 1956 در جریان مداخلهً شوروی، 2500 نفر قربانی می شوند.
• ولی 9 سال پیشتر، در آغاز سال 1947 در طی عملیات سرکوبگرانه چیانکایچک، که با حمایت همه جانبهً امپریالیسم امریکا صورت می گیرد، بیش از 10000 نفر جان می بازند.

• هرسال حادثهً میدان تیه ن ـ آنمن گرامی داشته می شود، ولی هیچکس بیاد مداخلهً نطامی امریکا در همان سال 1989 در پاناما نمی افتد، که
بدون اعلام جنگ، مناطق پرجمعیت این کشور بمباران می شوند و صدها و هزاران نفر به قتل می رسند.

• به جراًت می توان گفت، که حضرات به اصطلاح چپ در زمینهً درک تاریخی خویش، از استقلال نیم بندی برخوردارند.
• استقلال نیم بند آنها را در استفاده از مقوله ها نیز می توان دید.
• ما به یک مثال ناقابل اشاره می کنیم:
• حضرات به اصطلاح چپ همصدا با بورژوازی، چندین بار اوپوزیسیون ضد یلسین را در شوروی که کمونیست های روس در صفوف اول آن قرار دارند، ناسیونالیست قلمداد می کنند.
• ولی پس از شنیدن سخنرانی جرج بوش، مبنی بر اینکه «من در امریکا ملت رهبر جهان را می بینم.
تنها ملتی را که وظیفهً ویژه ای به عهده دارد.
• قرن بیستم، «قرن امریکا» لقب گرفت، چون که ما فرمانروای جهانیم.
• ما اروپا را نجات داده ایم، فلج اطفال را علاج کرده ایم، کرهً ماه را تسخیر کرده ایم و با فرهنگ خود جهان را روشن ساخته ایم.
• امروز در آغاز قرن بیست و یکم ایستاده ایم.
• بنام کدام ملت این قرن نامیده خواهد شد؟
• من فکر می کنم بنام امریکا.
• ما هنوز به پایان کار خود نرسیده ایم و نیروی مان هنوز ته نکشیده است
»، هیچکدام از حضرات او را به شوینیسم نئوفاشیستی متهم نمی کند.

• چندی بعد بیل کلینتون سنگ تمام می گذارد:
• «امریکا باید همچنان رهبری دنیا را بدست داشته باشد.
• رسالت ما زمان سرش نمی شود»
• و کیسینجر اضافه می کند:
• «وظیفهً رهبری جهان از ایالات متحدهً امریکا تفکیک ناپذیر است»

• باز هم حضرات چپ، یادشان می رود که یک همچو ادعایی را فقط یک ناسیونالست افراطی می کند.

• ما در اینجا شاهد احیای اسطورهً فلاکت انگیز ملت برگزیده هستیم.

شووینیسم، هستهً اصلی این گرایش سیاسی را تشکیل می دهد، ولی مهر ناسیونالیست بر پیشانی کسانی کوفته می شود، که در مقابل این ملت به اصطلاح «برگزیده» بپا می خیزند.
• داشتن سوء ظن نسبت به امریکا بی دلیل نیست.
• روزنامهً تایمز امریکا اقرار می کند، که
«گروهی از مشاوران امریکایی 4 ماه تمام بطور مخفیانه در مبارزات انتخاباتی یلسین شرکت کردند.»

• برای اینکه گندش بالا نیاید، یکی از نمایندگان وزارت خارجه امریکا استدلال می کند، که «پیروزی کمونیست ها را در انتخابات نمی توانستیم به هیچوجه تحمل کنیم.»

• از این رو هر طورهم که بخواهیم در بارهً کودتای اوت 1991 فکر کنیم،
نگرانی آنها در بارهً محو استقلال و تمامیت ارضی روسیه بجا بود.
• و هر طورهم که ما در بارهً رفتار دولت چین، موقع فرونشاندن بحران 1989 قضاوت کنیم، واقعیت این است، که آنها در برابر مانورهای بی پایان امپریالیستی، در جهت تهدید استقلال و تمامیت ارضی چین دلایل زیادی داشتند، تا هشیار باشند.

• کشور چین تنها کشوری است که امروز می تواند از بدل شدن قرن بیست و یکم به «قرن امریکا» جلوگیری کند.

• بگذارید برای اولین و آخرین بار روشن کرده باشیم، که هدف این مقاله توجیه این یا آن موضعگیری در اختلافات میان حزب کمونیست شوروی و حزب کمونیست چین نیست:
• هر موضعگیری مشخص این و یا آن حزب کمونیست و هر جنبشی که خود را کمونیست می نامد، باید مورد تجزیه و تحلیل مشخص و آزاد از پیشداوری قرار گیرد.
• ولی این تجزیه و تحلیل نباید آب به آسیاب ایدئولوژی حاکم بریزد و مورد سوء استفادهً آن قرار گیرد.
آزادی از پیشداوری، باید همهً جوانب امر را در برگیرد و راه را برای کسب استقلال نظر و احیای حافظهً تاریخی هموار کند.
کمونیست ها موظفند خود را از هرنوع استقلال نیم بند ـ چیزی که فاتحان «جنگ سرد» و یا جنگ جهانی سوم در پی ابدی کردنش هستند ـ آزاد سازند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر