۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه

فرار بزدلانه از تاریخ (8)

اریک هوبس باوم (متولد 1917)
نویسنده و تاریخدان مارکسیست انگلیسی
آثار اخیر :
گلوبالیزاسیون، دموکراسی، تروریسم (2007)
امپراطوری تمامعیار: آمریکا، جنگ و ابر قدرت تمام ارضی (2008)

آمیزه ای مرگبار: چهره جدید جنگ سرد
دومه نیکو لوسوردو
برگردان شین میم شین
1999

• امپریالیسم در مبارزه بر ضد اتحاد جماهیر شوروی و اردوگاه سوسیالیستی آمیزه ای از فشار اقتصادی، ایدیولوژیکی و نظامی را بکار می گیرد.
• همان آمیزه ای که برای در هم شکستن حکومت ساندنیست ها در نیکاراگوئه و برای از هم پاشاندن سیستم سیاسی ـ اجتماعی کوبا بکار برده و می برد.
• این همان آمیزه ای است که بر ضد سایر کشورها مثلا عراق، ایران، لیبی و مدت زیادی است که بر ضد جمهوری خلق چین بکار برده می شود.

• این فرم جدید، متنوع و پیشرفتهً جنگ در طی سال های متمادی، در تهاجم مداوم بر ضد کشور شوراها بتدریج تصحیح و تکمیل شده است.

هربرت هوفر، یکی از سردمداران ایالات متحدهً امریکا می گوید:
• «ارسال سرباز به روسیهً شوروی، به معنی قراردادن آنها در معرض سرایت افکار بلشویکی خواهد بود.
• ما باید به محاصره اقتصادی کشورهای اردوگاه سوسیالیسم دست زنیم و کشورهایی را که نسبت به اتحاد جماهیر شوروی سمپاتی دارند، به تحریم اقتصادی تهدید کنیم.»

جرج کله مان، نخست وزیر فرانسه، که از شنیدن پیشنهاد هوفر سر از پا نمی شناخت، اظهار داشت که محاصرهً اقتصادی یک سلاح ویرانگر و کارا ست و امکان موفقیت آمیز گشتنش بمراتب بیشتر از مداخلهً نظامی است.

گرامشی انزجار خود را از این سیاست امپریالیسم اعلام می کند و می گوید:
• «یا پول، یا مرگ!
• یا تن دادن به یوغ سرمایه داری و یا مرگ از گرسنگی!»


• سلاح ویرانگر دیگری که از زمان آغاز «جنگ سرد» ـ به معنی محدود کلمه ـ مورد استفاده قرار می گیرد، عبارت است از توپخانهً ایدئولوژیکی و تبلیغاتی امپریالیسم.

هریمن، سفیر ایالات متحدهً امریکا در مسکو، در نوامبر 1945 گشودن جبههً جدیدی را پیشنهاد می کند:
• «تردیدی نیست که ما می توانیم، دست به انتشار روزنامه و مجله بزنیم، ولی تاًثیر کلام چاپ شده ناچیز است.
• اگر ما فرستنده های رادیویی قوی به زبان خلق های مختلف اتحاد جماهیر شوروی دایر کنیم، می تواند بمراتب مؤثرتر واقع شود.
• کارآئی این شیوه بارها و بارها تاًیید شده است.»


• این تجربه را امپریالیست ها از نازی ها آموخته بودند.
• هیتلر هم برای تحکیم پایگاه اجتماعی خویش به فرستنده های رادیویی متوسل شده بود.
• برای در هم شکستن سیستم سوسیالیستی، علاوه بر فرستنده های رادیوئی، تسلیحات دیگری نیز مستقیم و غیرمستقیم مورد استفاده قرار می گیرند.

اریک هوبس باوم دوره «جنگ باصطلاح سرد» آغاز شده از 1945 ـ 1946 را «جنگ جهانی سوم» می نامد، جنگی که به شکل بغرنجتر و اسرار آمیزتری شعله می کشد.
• صفت «سرد»، برای جنگی که مرحلهً آخرش با هیروشیما و ناکازاکی شروع می شود، نامناسب است.
• «جنگ سرد»، بر خلاف جنگ های متداول، که هرازگاهی در گوشه ای از کرهً زمین شعله ور می شوند، جنگی است که در برخی مقاطع تاریخ چنان «داغ» می شود، که خطر تبدیل سراسر و یا بخش مهمی از سیارهً زمین به جهنمی را از پیش چشمان نگران بشریت عبور می دهد.

• اگرچه در رویارویی دو قدرت متخاصم اصلی، رسما صحبت از مبارزهً سیاسی ـ دیپلوماتیک، اقتصادی و تبلیغاتی است، ولی زورآزمایی نظامی چنان دهشتناک است، که هیچ کوری نمی تواند نبیند.

• زورآزمایی نظامی اگر هم به درگیری مستقیم و یا غیر مستقیم نانجامد، می تواند، عواقب هولناکی بجای گذارد.
• تاًثیر مخرب آن بر اقتصاد و سیاست کشورها، بر مناسبات میان مردم تک تک کشورها و روابط بین المللی بسیار جدی است.

• مقوله «فروپاشی» در این مورد، یک حقه و ترفند سرهمبندی شده از سوی نظریه پردازان کاپیتالیستی و امپریالیستی است.

• لاشخورها با چنگ و دندان خون آلود، به رقص و پایکوبی برخاسته اند و ادعا می کنند که سیستم اقتصادی ـ اجتماعی در اتحاد جماهیر شوروی و امریکای لاتین صرفا بدلیل ضعف درونی، غلط بودن مارکسیسم ـ لنینیسم و عدم همخوانی سیستم سوسیالیستی با روحیهً بشری از درون و بطور خود به خودی فرو پاشیده و یا دچار بحران شده است و نتیجه می گیرند که سیستم سرمایه داری نظامی پرثبات، بحق، جاودان و بی جانشین است، ولی سیستم سوسیالیستی و راه رشد غیرسرمایه داری اصولا غلط و محکوم به شکست است.

• نشخوار مقولهً «فروپاشی» از سوی هرکس هم که باشد، فقط برای تاجگذاری بر سر فاتحان این نبرد مرگ و زندگی است و بس.

• اگر این مقوله به مذاق خیل عظیمی از چپ ها و باصطلاح کمونیست ها و بویژه ماورای انقلابیون و کمونیست های افراطی دو آتشه خوش می آید، نشانگر ورشکستگی و فلاکت سیاسی و ایدئولوژیک آنها ست و لاغیر.

• رد مقولهً «فروپاشی» اما به معنی شانه خالی کردن از تحلیل تاریخی سرسختانه سوسیالیسم واقعا موجود و جنبش بین المللی کمونیستی نیست و نمی تواند هم باشد.

• بلکه درست برعکس، یک همچو تحلیلی فقط وقتی ممکن خواهد شد، که به واقعیت جنگ جهانی سوم پی ببریم.
• این تحلیل سرسختانه را لیکن نمی توان با تسلیم طلبی عوضی گرفت و لذا انتقاد از روحیهً ورشکستگی سیاسی ـ ایدئولوژیک و عقب ماندگی مذهبی را، که بعد از شکست سوسیالیسم در صفوف جنبش کمونیستی رخنه کرده است، باید بی چون و چرا تا پایان تلخش ادامه داد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر